تقویت فرهنگ شهروندی با همراهی سازمانهای مردمنهاد
۱۳۹۷/۰۷/۱۰، 5:53
اگر به طور ساده فرهنگ شهروندی را ارزشها و هنجارهای جامعه شهری تعریف کنیم، متوجه خواهیم شد که این مقوله در گرو مشارکت دوجانبه مدیریت شهری و شهروندان است. خلق فرهنگ شهروندی نیازمند مشارکت همگانی است و حس تعلق و تعهد شهروندان به زندگی در شهر را افزایش میدهد. میتوانیم سبک زندگی شهروندان را فرهنگ شهروندی آنها بنامیم که هم ساخته میشود و هم میسازد. ما شهروندانی صادق و وفادار خواهیم بود، آزادی عمل خواهیم داشت، دیگران را تحمل خواهیم کرد و مسئولیتهای خود را در قبال شهرمان بهتر خواهیم شناخت اگر به مقوله فرهنگ شهروندی توجه بیشتری کنیم. اما فرهنگ شهروندی چگونه در جامعه نهادینه میشود؟ خانواده، رسانه و آموزش ٣ عنصر کلیدی در تقویت فرهنگ شهروندی هستند ولی هدایت آنها با اتکا به توان خودشان ممکن نیست و نیروهای دیگری باید با آنها همراهی کنند. این نیروهای دیگر همان سازمانهایی هستند که برای پیشبرد اهداف اجتماعی در جامعه از دیرباز وجود داشتهاند. سازمانهایی مردمی برای امور خیریه، کاهش آسیبهای اجتماعی، حفاظت از محیط زیست و موارد مشابه شکل گرفته و در سالهای اخیر، با رسمیت بخشیدن به آنها از سوی نهادهای ذیربط، عنوان «سازمان مردمنهاد» یا «سمن» به خود گرفتهاند. این سازمانها حقوقی، غیرسیاسی، غیردولتی، غیرانتفاعی و البته داوطلبانه هستند.
اگرچه بررسی تاریخی شکلگیری این سازمانها نشان میدهد بیشتر در مواقع حساس جامعه خلق، تثبیت و تکثیر میشوند، امروزه شهرها بیش از گذشته به آنها نیاز دارند. شهرها پر شدهاند از مسائل گوناگون که حل آنها در گرو تقویت فرهنگ شهروندی است. تقویت فرهنگ شهروندی بهسادگی و در کوتاهمدت ممکن نیست و به مشارکت نهادهایی مسئولیتپذیر و فعال نیاز دارد. سازمانهای مردمنهاد ظرفیتهای آموزشی زیادی اعم از نیروهای خبره، فضاها و محتوا دارند. مردم و جامعه پایه اصلی شکلگیری آنها و تداوم فعالیتهایشان است. آنها از نهادهای مختلف همچون دولت و فرهیختگان جامعه حمایتهایی را کسب میکنند. در قبال فعالیتهای خود دلسوزی، تعهد و مسئولیت دارند. فعالیتهای آنها رصد حقوقی شده و همسو با اهداف جامعه است. بسیاری از این سازمانها، روزبهروز فعالیتهای خود را ارتقا میدهند و خلاقیت و نوآوری عنصر مهم در برنامههای آنهاست. این سازمانها از افراد نیازمند حمایت میکنند و نیازمند مشارکت مردمی برای دوام خود هستند. هدفشان تعالی انسان به معنای اصیل آن است و خیررسانی سرلوحه کارشان است. بازه تأثیرگذاری خاصی نداشته و از کودکان تا سالمندان در هر سطحی اقتصادی و در هر مکانی را شامل میشود. گذر زمان عنصر کلیدی در دوام فعالیتهای آنهاست و پایداری و استحکام خود را در این گذر نشان میدهند. اما آیا بهراستی آنگونه که باید و شاید از این فرصت بهره لازم برده میشود؟ باید اذعان کرد به دلیل چهارچوبهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور، فعالیتهای این سازمانها نیز در مسیر مناسب خود حرکت نمیکند. شهر صرفا به سمنهای خاصی نیاز ندارد و به دنبال آن است که این گروهها برنامههای خود در قبال مسائل شهر را اجرا کنند. برای مدیریت شهری، بهویژه شهرداری و شورای شهر، روشن شده است این ظرفیت را شناسایی کند و در قالبهای مختلف از آن بهره گیرد ولی برنامه مشخصی در این باره وجود ندارد. متولی اصلی فرهنگ شهروندی مشخص نیست. در نتیجه متولی جلب مشارکت سمنها نیز به همین صورت. در بسیاری از زمینههای فرهنگ شهروندی از جمله آلودگی هوا، ترافیک، روابط همسایگی، فرهنگ شهرنشینی، فعالیتهای فراغتی و ورزشی و موارد اینچنینی سازمان مشخصی وجود ندارد. مدیریت شهری با تدوین اساسنامه، اطلاعرسانی زمینههای لازم، دعوت از آنها، آموزش، حمایت مالی، اختصاص فضای فعالیت و حمایت معنوی از آنها میتواند بیش از گذشته در راستای همراهی سازمانهای مردمنهاد در مسیر ارتقای فرهنگ شهروندی قدم بردارد. شهر به سمنها نیاز دارد.
اگرچه بررسی تاریخی شکلگیری این سازمانها نشان میدهد بیشتر در مواقع حساس جامعه خلق، تثبیت و تکثیر میشوند، امروزه شهرها بیش از گذشته به آنها نیاز دارند. شهرها پر شدهاند از مسائل گوناگون که حل آنها در گرو تقویت فرهنگ شهروندی است. تقویت فرهنگ شهروندی بهسادگی و در کوتاهمدت ممکن نیست و به مشارکت نهادهایی مسئولیتپذیر و فعال نیاز دارد. سازمانهای مردمنهاد ظرفیتهای آموزشی زیادی اعم از نیروهای خبره، فضاها و محتوا دارند. مردم و جامعه پایه اصلی شکلگیری آنها و تداوم فعالیتهایشان است. آنها از نهادهای مختلف همچون دولت و فرهیختگان جامعه حمایتهایی را کسب میکنند. در قبال فعالیتهای خود دلسوزی، تعهد و مسئولیت دارند. فعالیتهای آنها رصد حقوقی شده و همسو با اهداف جامعه است. بسیاری از این سازمانها، روزبهروز فعالیتهای خود را ارتقا میدهند و خلاقیت و نوآوری عنصر مهم در برنامههای آنهاست. این سازمانها از افراد نیازمند حمایت میکنند و نیازمند مشارکت مردمی برای دوام خود هستند. هدفشان تعالی انسان به معنای اصیل آن است و خیررسانی سرلوحه کارشان است. بازه تأثیرگذاری خاصی نداشته و از کودکان تا سالمندان در هر سطحی اقتصادی و در هر مکانی را شامل میشود. گذر زمان عنصر کلیدی در دوام فعالیتهای آنهاست و پایداری و استحکام خود را در این گذر نشان میدهند. اما آیا بهراستی آنگونه که باید و شاید از این فرصت بهره لازم برده میشود؟ باید اذعان کرد به دلیل چهارچوبهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور، فعالیتهای این سازمانها نیز در مسیر مناسب خود حرکت نمیکند. شهر صرفا به سمنهای خاصی نیاز ندارد و به دنبال آن است که این گروهها برنامههای خود در قبال مسائل شهر را اجرا کنند. برای مدیریت شهری، بهویژه شهرداری و شورای شهر، روشن شده است این ظرفیت را شناسایی کند و در قالبهای مختلف از آن بهره گیرد ولی برنامه مشخصی در این باره وجود ندارد. متولی اصلی فرهنگ شهروندی مشخص نیست. در نتیجه متولی جلب مشارکت سمنها نیز به همین صورت. در بسیاری از زمینههای فرهنگ شهروندی از جمله آلودگی هوا، ترافیک، روابط همسایگی، فرهنگ شهرنشینی، فعالیتهای فراغتی و ورزشی و موارد اینچنینی سازمان مشخصی وجود ندارد. مدیریت شهری با تدوین اساسنامه، اطلاعرسانی زمینههای لازم، دعوت از آنها، آموزش، حمایت مالی، اختصاص فضای فعالیت و حمایت معنوی از آنها میتواند بیش از گذشته در راستای همراهی سازمانهای مردمنهاد در مسیر ارتقای فرهنگ شهروندی قدم بردارد. شهر به سمنها نیاز دارد.
روزنامه شهرآرا. نهم مهرماه نودوهفت
حمید مسعودی