مسئولیت اجتماعی روانشناس و مشاور
اگر تصور کنیم که روانشناس صرفاً به درون فرد و جامعهشناس صرفاً به برون فرد مینگرد و کنکاش میکند، تا حدی اشتباه میکنیم. بسیاری از مسائل درونی ما متأثر از شرایط محیطی و جامعهی پیرامونمان و بسیاری از مسائل برونی ما نیز متأثر از شرایط درونی و نظام شخصیت، باورها و ارزشهایمان است. روانشناس از ما میخواهد در دردهایمان بیشتر حرف بزنیم و لذا در بازگویی دردهایمان اشارات بسیاری به محیط اجتماعیمان خواهیم کرد. روانشناس سفر به درون فرد را انتخاب میکند ولی در این سفر از پنجرهها به بیرون فرد نیز نگاه میکند. بنابراین، مخاطبان روانشناس صرفاً افرادی با چالشهای صرف درونی نیستند و اکثر آنها مسائل و آسیبهایی دارند که اطرافیان، ساختارها و نظامهای کلان برونی باعث شدهاند. روانشناس در مرحلهای که فرد توان تحمل این چالشها را ندارد و روان خود را در بدترین شرایط میبیند وارد عمل میشوند. همانطور که یک امدادگر یا یک آتشنشان پیکر آدمی را از زیر آوار بیرون میکشد، یک روانشناس روانهای زندگان را نجات میدهد. روانشناس به داد کسانی میرسد که دیگران آسیبشان را نمیبینند و صدایشان را نمیشنوند. روانشناس صرفاً برای ثروتمندان نیست، صدایی برای صداهای خاموش، ملجایی برای گروههای آسیبدیده و نوری برای بخش تاریک جامعه است. اکنون چند روزی از حادثه تلخ بندرعباس گذشته، همچون بسیاری از حوادث تلخی که دامن کشورمان را گرفته، انتظار میرود، روانشناسان به داد مردمی برسند که عزیزی از دست دادهاند، همچنان که خیل عظیمی از مردم خون خود را اهدا کردند آنها نیز همراه مردم مصیبزده باشند و این چیزی نیست جز مسئولیت اجتماعی روانشناسان و به راستی که این مسئولیت دشوار است.