رسالت واقعی حوزه فرهنگی شهرداری کلانشهرها
هرچقدر در تعریف فرهنگ و ابعاد آن انسجام وجود دارد، همانقدر نیز در رسالتهای فرهنگی نهادهای متولی امر فرهنگی نیز انسجام عملیاتی و اجرایی دیده میشود. با انسجام ضعیف در تعریف فرهنگ سازمان چگونه میتواند رسالت فرهنگی داشته آن را پیاده کند؟ در سالهای گذشته که شهرداریها اقدام به ایجاد معاونت یا سازمان فرهنگی کردهاند، اهداف و وظایفی را برای آنها برشمردهاند که با مرور اجمالی بر آنها، یک بینظمی و نبود انسجام اجرایی در آنها به چشم میخورد. برنامهها قابل اندازهگیری، رصد و ارزیابی نیست و یا کمتر به محک ارزیابی در میآید. جوانب ارتباطی آنها با شهروندان و سایر بخشهای شهرداری دارای مسیر روشن و شفافی نمیباشد. برای نائل آمدن بر مشکلات برنامهها و سیاستهای فرهنگی شهرداریها، الگوبرداری از سایر سازمانها، استفاده از نیازهای شهروندان، انتظارات مدیران کلان شهرداری، سیاستهای فرهنگی کشور و تجربیات مختلف ملی و بینالمللی راهگشا بوده است. ولی همچنان رسالت فرهنگی شهرداریها در بوته نقد بوده و پاسخهای روشنی نیز برای این انتقادها وجود ندارد. این سؤال از شهرداریها پرسیده میشود که آیا برنامهی خاص وظیفه شما بوده است یا خیر؟ همچنین نوع مدیریت شهرداری در شهرهای ایران کاملاً متفاوت از کشورهای دیگر است و این نیز باعث میشود، استفاده بهینه از تجربیات جهانی صورت نگیرد.
ارائه راهکارها و پیشنهادهای مختلف مبتنی بر تجربیات چندگانه میتواند راهگشای رسالتهای فرهنگی شهرداریها باشد. شهرداریها نباید در امور فرهنگی که متولی مشخص در سایر سازمانها دارد ورود مستقیم کنند. برای مثال متولی هنر، ورزش، آموزش، آسیبهای اجتماعی و مهارت مشخص است. شهرداریها در این زمینه صرفاً باید زیرساختهای شهری لازم را فراهم کنند. شهرداریها بخش اصلی خدمات، برنامهها و سیاستهای فرهنگی خود را بایستی معطوف به درون سازمان شهرداری کنند تا به تمامی ابعاد شهر. به عبارت ساده اگر سازمان شهرداری وظایف مشخصی دارد، رسالت فرهنگی آن است که زمینه خدماترسانی بهینه فراهم شود. برای مثال در حوزه ترافیک، بوستانها، ساخت و ساز و خدمات شهری، معضلات بسیاری وجود دارد که حوزه فرهنگی میتواند در این زمینه فعالیت کند. خیل عظیم کارکنان شهرداری باید به طور مستقیم هدف حوزه فرهنگی در آموزش، اخلاق کار و توانمندی کاری قرار گیرند و شهروندان اولویت دوم را میگیرند.
پس از سالها فعالیت حوزه فرهنگی شهرداریها، نیازسنجی از مردم و انتظارات آنها از شهرداریها میتواند، رهنمودهای مناسبی برای شهرداری در حوزه فرهنگی داشته باشد. شهرداری باید در ساخت و سازهای شهری بر مبانی فرهنگی؛ در حوزه ورزش بر ورزش همگانی و نه حرفهای؛ در مشارکت اقتصادی بر عمومیسازی فعالیتهای اقتصادی؛ در حوزه هنری بر هنر مردمی و در حوزه مسائل اجتماعی بر ارتباط آن با شهرداری تمرکز نماید. شهرداریها ظرفیتهای مختلفی در حوزه فعالیتهای فرهنگی دارند ولی نباید تمامی بخشها و فعالیتهای فرهنگی را مدیریت کنند. رسالت فرهنگی شهرداری ایجاب میکند، نقش مردم را در فعالیتهای فرهنگی تقویت کنند. مجری رویدادهای فرهنگی، آموزش رسمی، درمانگر و تسهیلگر اجتماعی از آسیبهایی است که حوزه فرهنگی را تهدید میکند. معضلات فرهنگی و اجتماعی شهرهای بزرگ کم نیست ولی باید از خود پرسید که شهرداری چه نقشی در ایجاد، تشدید و کاهش آنها دارد؟ روشن شدن این نقش رسالت فرهنگی شهرداریها را تعیین میکند. هر اقدامی که در شهرداریها رخ میدهد، نیازمند حضور حوزه فرهنگی است و حوزه فرهنگی بخشی جدا در شهرداری نیست. اینکه در جایی شهر ساخته شود، در جایی درآمد کسب شود، درجایی ترافیک روان شود و در جای برنامهی فرهنگی اجرا شود، آسیب شهرداریها است. شهرداریها زمانی میتوانند رسالت فرهنگی خود را به منصه ظهور رسانند که نگاه جزیرهای به زیربخشهای خود را از بین ببرند.
حمید مسعودی، پژوهشگر اجتماعی جهاد دانشگاهی
یادداشت چاپ شده در روزنامه شهرآرا



