نوشته‌های جامعه‌شناسی

نوشته‌های جامعه‌شناسی

  • خانه
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • نوشته‌ها

دوره جامع و رایگان ده جلسه ای کاربرد کامپیوتر (SPSS) در علوم اجتماعی

۱۴۰۲/۰۳/۱۴، 12:30

▫️ این دوره شش ساعت و پروژه محور (انجام عملی توسط کاربر) است.

▫️ مدرس: حمید مسعودی

● جلسه اول: مقدمه، منابع، چیستی آمار، توصیف و استنباط، پیش فرض های آماری، فرضیات و ...

(https://www.aparat.com/v/7fi0H)

● جلسه دوم: دانلود، نصب، راه اندازی و معرفی منوهای اصلی نرم افزار SPSS

(https://www.aparat.com/v/iaSXg)

● جلسه سوم: کدگذاری، انواع داده، ویرایش، نام گذاری و جابجایی داده ها در SPSS

(https://www.aparat.com/v/A5IsP)

● جلسه چهارم: دسته بندی یا کدگذاری مجدد و شناسایی داده های پرت

(https://www.aparat.com/v/zAL4E)

● جلسه پنجم: تعریف، شرایط، مثال و انجام شاخص سازی یا مقیاس سازی

(https://www.aparat.com/v/9YxZs)

● جلسه ششم: انجام آمار توصیفی تک و چند متغیره و رسم بهینه نمودارها و جدول ها

(https://www.aparat.com/v/gxdQT)

● جلسه هفتم: دستورهای جداسازی (Split)، انتخاب (Select)، وزن دهی (Weight) به داده ها

(https://www.aparat.com/v/uGSyP)

● جلسه هشتم: آزمون های آماری فرضیات رابطه ای (کمی و کیفی)

(https://www.aparat.com/v/RoLCW)

● جلسه نهم: آزمون های آماری فرضیات مقایسه میانگین و نسبت (کمی و کیفی)

(https://www.aparat.com/v/DO0RX)

● جلسه دهم: آزمون های آماری علی یا رگرسیون و تحلیل مسیر

(https://www.aparat.com/v/hTRUe)

بهتر است از جلسه اول، دوره را ببینید؛ در عین حال برای دانلود و تماشای هر جلسه بر روی آن کلیک کنید یا اگر لینک ها کار نکرد از طریق کانال آپارات زیر اقدام کنید:

aparat.com/hmdmasoudi

اگر برای کسی مفید می دانید به اشتراک بگذارید.

سالم باشید.

spss آمار توصیفی آمار استنباطی
حمید مسعودی

خلاصه کتاب نظریه اجتماعی و مسئله شهری اثر پیتر سوندرز

۱۳۹۸/۰۴/۰۴، 7:48

از اوایل دهه ۱۹۷۰، بسیاری از جامعه‌شناسان و محققان، به‌شدت درگیر بحث در حوزه جایگاه نظری مطالعات و تحقیقات شهری بوده‌اند. محققان پیرو سنت مارکسیستی، به‌شدت منتقد سنت تجربی مکتب شیکاگو بوده‌اند ولی در سال‌های پایانی قرن بیستم، برخی محققان، به دنبال تلفیق عناصر موجود در دیدگاه‌های رقیب بوده‌اند تا نظریه جامعی در باره شهر، به ‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی ـ فرهنگی ارائه دهند.

پیتر سوندرز، یکی از نویسندگان ترکیبی است. سوندرز در کتاب  «نظریه اجتماعی و مسئله شهری»، با بررسی دقیق دیدگاه‌های نظری اصلی در حوزه جامعه‌شناسی شهری، به بحث درباره نقش فضای فیزیکی در ساختار اجتماعی پرداخته و راه‌های مختلف مفهوم‌سازی شهر را باهم مقایسه کرده است. این نویسنده در ضمن این کار، قوت و ضعف هریک را به‌خوبی آشکار کرده است.

دانلود نسخه انگلیسی کتاب

***

دریافت خلاصه فارسی کتاب

حمید مسعودی

رسالت واقعی حوزه فرهنگی شهرداری کلانشهرها

۱۳۹۷/۱۱/۰۷، 7:34

هرچقدر در تعریف فرهنگ و ابعاد آن انسجام وجود دارد، همان‌قدر نیز در رسالت‌های فرهنگی نهادهای متولی امر فرهنگی نیز انسجام عملیاتی و اجرایی دیده می‌شود. با انسجام ضعیف در تعریف فرهنگ سازمان چگونه می‌تواند رسالت فرهنگی داشته آن را پیاده کند؟ در سال‌های گذشته که شهرداری‌ها اقدام به ایجاد معاونت یا سازمان فرهنگی کرده‌اند، اهداف و وظایفی را برای آن‌ها برشمرده‌اند که با مرور اجمالی بر آنها، یک بی‌نظمی و نبود انسجام اجرایی در آنها به چشم می‌خورد. برنامه‌ها قابل اندازه‌گیری، رصد و ارزیابی نیست و یا کمتر به محک ارزیابی در می‌آید. جوانب ارتباطی آنها با شهروندان و سایر بخش‌های شهرداری دارای مسیر روشن و شفافی نمی‌باشد. برای نائل آمدن بر مشکلات برنامه‌ها و سیاست‌های فرهنگی شهرداری‌ها، الگوبرداری از سایر سازمان‌ها، استفاده از نیازهای شهروندان، انتظارات مدیران کلان شهرداری، سیاست‌های فرهنگی کشور و تجربیات مختلف ملی و بین‌المللی راهگشا بوده است. ولی همچنان رسالت فرهنگی شهرداری‌ها در بوته نقد بوده و پاسخ‌های روشنی نیز برای این انتقادها وجود ندارد. این سؤال از شهرداری‌ها پرسیده می‌شود که آیا برنامه‌ی خاص وظیفه شما بوده است یا خیر؟ همچنین نوع مدیریت شهرداری در شهرهای ایران کاملاً متفاوت از کشورهای دیگر است و این نیز باعث می‌شود، استفاده بهینه از تجربیات جهانی صورت نگیرد.

ارائه راهکارها و پیشنهادهای مختلف مبتنی بر تجربیات چندگانه می‌تواند راهگشای رسالت‌های فرهنگی شهرداری‌ها باشد. شهرداری‌ها نباید در امور فرهنگی که متولی مشخص در سایر سازمان‌ها دارد ورود مستقیم کنند. برای مثال متولی هنر، ورزش، آموزش، آسیب‌های اجتماعی و مهارت مشخص است. شهرداری‌ها در این زمینه صرفاً باید زیرساخت‌های شهری لازم را فراهم کنند. شهرداری‌ها بخش اصلی خدمات، برنامه‌ها و سیاست‌های فرهنگی خود را بایستی معطوف به درون سازمان شهرداری کنند تا به تمامی ابعاد شهر. به عبارت ساده اگر سازمان شهرداری وظایف مشخصی دارد، رسالت فرهنگی آن است که زمینه خدمات‌رسانی بهینه فراهم شود. برای مثال در حوزه ترافیک، بوستان‌ها، ساخت و ساز و خدمات شهری، معضلات بسیاری وجود دارد که حوزه فرهنگی می‌تواند در این زمینه فعالیت کند. خیل عظیم کارکنان شهرداری باید به طور مستقیم هدف حوزه فرهنگی در آموزش، اخلاق کار و توانمندی کاری قرار گیرند و شهروندان اولویت دوم را می‌گیرند.

پس از سال‌ها فعالیت حوزه فرهنگی شهرداری‌ها، نیازسنجی از مردم و انتظارات آنها از شهرداری‌ها می‌تواند، رهنمودهای مناسبی برای شهرداری در حوزه فرهنگی داشته باشد. شهرداری باید در ساخت و سازهای شهری بر مبانی فرهنگی؛ در حوزه ورزش بر ورزش همگانی و نه حرفه‌ای؛ در مشارکت اقتصادی بر عمومی‌سازی فعالیت‌های اقتصادی؛ در حوزه هنری بر هنر مردمی و در حوزه مسائل اجتماعی بر ارتباط آن با شهرداری تمرکز نماید. شهرداری‌ها ظرفیت‌های مختلفی در حوزه فعالیت‌های فرهنگی دارند ولی نباید تمامی بخش‌ها و فعالیت‌های فرهنگی را مدیریت کنند. رسالت فرهنگی شهرداری ایجاب می‌کند، نقش مردم را در فعالیت‌های فرهنگی تقویت کنند. مجری رویدادهای فرهنگی، آموزش رسمی، درمان‌گر و تسهیل‌گر اجتماعی از آسیب‌هایی است که حوزه فرهنگی را تهدید می‌کند. معضلات فرهنگی و اجتماعی شهرهای بزرگ کم نیست ولی باید از خود پرسید که شهرداری چه نقشی در ایجاد، تشدید و کاهش آنها دارد؟ روشن شدن این نقش رسالت فرهنگی شهرداری‌ها را تعیین می‌کند. هر اقدامی که در شهرداری‌ها رخ می‌دهد، نیازمند حضور حوزه فرهنگی است و حوزه فرهنگی بخشی جدا در شهرداری نیست. اینکه در جایی شهر ساخته شود، در جایی درآمد کسب شود، درجایی ترافیک روان شود و در جای برنامه‌ی فرهنگی اجرا شود، آسیب شهرداری‌ها است. شهرداری‌ها زمانی می‌توانند رسالت فرهنگی خود را به منصه ظهور رسانند که نگاه جزیره‌ای به زیربخش‌های خود را از بین ببرند.

حمید مسعودی، پژوهشگر اجتماعی جهاد دانشگاهی

 یادداشت چاپ شده در روزنامه شهرآرا

حمید مسعودی

ضد وندالیست در جامعه!

۱۳۹۷/۱۰/۲۴، 9:0

وندالیسم، به‌طورساده به تخریب غیرموجه اموال عمومی و دولتی گفته می‌شود، اما آیا تاکنون به رفتارهای عکسِ وندالیسم یا ضدوندالیستی فکر کرده‌اید؟ اموال عمومی و دولتی می‌تواند به زیرساخت‌های فنی، اجتماعی و فرهنگی مربوط باشد. برای مثال مشاهده می‌کنیم تابلوهای راهنمایی و رانندگی، اتوبوس و ایستگاه‌های آن، درختان، صندلی‌های دانشگاه و مدرسه، صندلی‌های ورزشگاه، سرعت‌گیرها، دیواره‌ها و نرده‌ها به طرق مختلف همچون شکستن، نوشتن، احتراق و خش‌انداختن، تخریب می‌شود. این رفتارها، ضمن برهم‌زدن ظاهر زیبای اموال، هزینه‌های بسیاری را برای سازمان‌ها در ترمیم و بهسازی مترتب می‌کند. گروهی از افراد که بیشتر در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی هستند، به علل فردی و روانی همچون ضعف سلامت جسمی و روانی، انتقام‌جویی، تضادگرایی، ناکامی، تظاهر یا علل اجتماعی همچون نظارت ضعیف، ضعف هویت و دلبستگی، ضعف آموزش و نبود آگاهی، نارضایتی اجتماعی و ضعف عملکردی مدیران و گاهی علل محیطی همچون فضاهای دور از نظارت، اموال دارای نقص و فضاهای بی‌دفاع شهری، این اقدام‌ها را انجام می‌دهند. کنشگران اجتماعی از اقدام‌های وندالیستی خود انتظاراتی همچون جلب‌توجه، نیل به اهداف مخرب، سرگرمی و لذت، اقدام تلافی‌جویانه و نمایش ویژگی‌های شخصیتی دارند. جامعه، دولت و نهادهای قضایی نیز به شیوه‌های گوناگون تلاش کرده‌اند با این رفتارها برخورد کنند. برای مثال در قوانین کشوری آمده است که تخریب اموال عمومی و زیرساختی مجازات گوناگونی تا حبس را درپی دارد. از دیگراقدام‌های دولت و نهادهای عمومی شهر، ترمیم و بازسازی این اموال است. این اقدام نیز هزینه‌های چندی را به‌دنبال دارد که اغلب از محل بودجه‌های عمومی تأمین می‌شود و بودجه‌هایی که می‌تواند برای توسعه زیرساخت‌ها هزینه شود، در مسیر ترمیم آن هدر می‌رود. همچنین است تذکراتی که عموم مردم به این افراد می‌دهند. این رفتارها در جامعه شایع هستند و شناخت علل، فرایندها و پیامدهای آن همیشه مطمح‌نظر پژوهش‌ها بوده است؛ ولی آن‌چیزی که بیش از روش‌های مرسوم می‌تواند به کاهش رفتارهای وندالیستی منجر شود، رفتارهای ضدوندالیستی است. این نوع رفتارها البته کمتر مورداستفاده نهادهای قضایی، دولت، نهادهای عمومی و مردم بوده‌اند. در فرایندهای بروز رفتارهای وندالیستی، مسائلی نهفته است که می‌توانیم برای آن‌ها جایگزین‌های جالب‌توجهی پیدا کنیم. نهادهای قضایی و دولتی می‌توانند با شناسایی افراد وندال، آن‌ها را به ترمیم و بازسازی اموال عمومی وادار کنند جرای این اقدام در ملأعام، پیام‌های دیگری نیز ممکن است داشته باشد. نهادهای عمومی همچون شهرداری نیز در کنار ترمیم و بهسازی می‌توانند با کمک مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد، رفتارهای ضدوندالیستی را ترویج کنند. چه می‌شود که ساخت... تجهیز و ترمیم اموال عمومی به یک حرکت جمعی تبدیل شود؟ اولین پاسخ در تشویق مردم به این نوع رفتارها این است که مسئولیت آن برعهده نهادهای عمومی همچون شهرداری است. کمتر دیده شده است که شهروندی به رنگ‌آمیزی، نقاشی، ترمیم و بهسازی زیرساخت‌های عمومی شهر بپردازد. گویی این اموال از آنِ مردم نیست. بودجه‌هایی برای جبران رفتارهای وندالیستی اختصاص پیدا می‌کند، ولی روشن است که کفایت نمی‌کند و نازیبایی شهر در زمان طولانی باقی می‌ماند. رسمی‌بودن مقابله با رفتارهای وندالیستی می‌تواند با رفتارهای غیررسمی ضدوندالیستی جایگزین شود؛ حتی پیشگیری از رفتارهای وندالیستی نیز می‌تواند در این قالب‌ها تعریف شود. به نظر می‌رسد ضعف آگاهی، نبود اطلاع‌رسانی، نبود امکان ترویج و ضعف مسئولیت‌پذیری از عمده‌موانع بروز رفتارهای ضدوندالیستی در جامعه است. غرض این است که اقدام‌های بازدارنده کفایت امر نمی‌کند و لازم است رفتارهایی عکس رفتارهای مخرب صورت گیرد.

حمید مسعودی پژوهشگر اجتماعی جهاد دانشگاهی؛ یادداشت منتشر شده در روزنامه شهرآرا

حمید مسعودی

فهم نظام شبکه‌ای مسائل و آسیب‌های اجتماعی

۱۳۹۷/۱۰/۱۶، 22:22
 

🔹 مسائل و آسیب‌های اجتماعی، موضوعی نیست که جامعه و مدیران نسبت به آنها آگاهی نداشته و حساس نباشند. در سطوح مختلف اجتماع، همه تلاش می‌کنیم تا از بروز آسیب‌های اجتماعی خودداری کنیم، در روند رشد آنها خلل ایجاد کنیم و در صورت بروز آسیب‌های اجتماعی، از افراد آسیب‌دیده حمایت کرده و با افراد نابهنجار برخورد می‌کنیم. ارکان گوناگونی در جامعه برای این فرایندها شکل گرفته و در این مسیر با اقدامات مداخله‌ای مختلف سعی در کنترل آسیب‌های اجتماعی دارند. آسیب‌های اجتماعی در نگاه اغلب اندیشمندان و متفکرین به علل مختلف، اشکال و فرایندهای مختلف و با پیامدهای متفاوت روی می‌دهد. مشکل کلیدی در تحلیل آسیب‌های اجتماعی و بنابراین مقابله با آنها فهم یک لایه یا مقطعی از آنها است.

🔹به بیان ساده فکر می‌کنیم که علت‌های مشخص با فرایندهای مشخص و محدود و در نتیجه پیامدها و آثار روشن در زمینه هر کدام از آسیب‌ها وجود دارد. برای مثال آسیب اجتماعی همچون اعتیاد، را اینگونه تحلیل می‌کنیم که بیکاری و فقر باعث بروز آن شده و به صورت مصرف مواد سنتی یا صنعتی در کنار گروه‌های دوستی انجام و با آثاری همچون ضعف قوای جسمی و پرخاشگری رخ می‌نماید. این تحلیل که شایع‌ترین تحلیل‌ها در جامعه امروز را شامل می‌شود، ساده‌انگاری در بررسی آسیب‌های اجتماعی و احتمالاً هر مسئله دیگری است.

🔹حال از خود بپرسیم که آیا آسیب‌های اجتماعی واقعاً به این سادگی در یک مدل تک‌بعدی قابل ارائه‌اند؟ آیا می‌توانیم برای هر آسیب یک مدل رسم کنیم که با آسیب‌های دیگر متفاوت است؟ آیا می‌توانیم یک گروه یا سازمان را متولی یا هدف کنترل و کاهش یک آسیب خاص قرار دهیم؟ آیا پیامدها و آثار آسیب خاص با از بین بردن صرف آن آسیب کاهش می‌یابد؟ این پرسش‌ها ما را به سمتی رهنمون می‌سازد که به الگوی دیگری در تحلیل آسیب‌های اجتماعی و در نتیجه مبارزه و مقابله با آنها بپردازیم.

🔹همان مثال اعتیاد را در نظر بگیرید، آیا فرد معتاد، فقط درگیر آسیب اعتیاد است؟ آیا او در مصرف مواد فقط به نوع مصرف و میران مصرف فکر می‌کند؟ آیا این ضعف قوای جسمی و پرخاشگری تنها پیامد این آسیب است؟ به درستی که پاسخ روشن است، هیچ کدام از آسیب‌ها در یک لایه رخ نمی‌دهند و مدیران و متولیان امر نیز نمی‌توانند با این ساده‌انگاری به مقابله با آنها بپردازند.

🔹آسیب‌های اجتماعی در یک نظام به هم وابسته که در دو بعد عمق و سطح، توسعه پیدا کرده‌اند قرار می‌گیرند. آسیب‌های اجتماعی، به میزان پیچیدگی جوامع و انسان‌ها پیچیده‌اند. آسیب‌ها به میزان عمق و گستره زندگی انسانی، عمیق‌اند. آسیب‌های اجتماعی به متغیرهای مختلف در نظام‌های دیگر نیز وابسته‌اند و با آنها ارتباط دارند. وقتی حرف از اعتیاد می‌زنیم، نمی‌توانیم فقط حرف از آن بزنیم، بلکه بایستی به سایر آسیب‌هایی که در پیرامون آن قرار دارند نیز بپردازیم. وقتی از شیوه‌های مصرف و زندگی یک فرد معتاد صحبت می‌کنیم، باید به تمامی جوانب زندگی وی توجه نماییم و نه صرفاً به جوانب اختصاصی اعتیاد. وقتی صحبت از پیامدهای اعتیاد می‌کنیم، این پیامدها در لایه‌های مختلف فردی، اجتماعی و محیطی قرار می‌گیرد و حتماً با سایر آسیب‌ها برای مثال سرقت نیز ارتباط پیدا می‌کند.

🔹آسیب‌های اجتماعی، را باید در یک فضا با نقاط مختلف مرتبط با هم تصور کنیم که تغییر در یک بخش به تغییر در بخش‌های دیگر نیز منجر می‌شود. بنابراین نمی‌توانیم فقط به مبارزه تک‌بعدی و یک‌سویه اکتفا کنیم. نمی‌توانیم برای آن یک متولی در نظر بگیریم. نمی‌توانیم هر فرد یا سازمانی را مسئول آن قرار دهیم؛ لذا مبارزه و کنترل آسیب‌های اجتماعی نیازمند فهم شبکه‌ای و نظام‌مند در سیاست‌گذاری و در نتیجه ارتباط بین بخش‌های مختلف در جامعه است.

🍀 یادداشتی در روزنامه شهرآرا 🍀

✍️ حمید مسعودی، پژوهشگر اجتماعی

حمید مسعودی

تقویت فرهنگ شهروندی با همراهی سازمان‌های مردم‌نهاد

۱۳۹۷/۰۷/۱۰، 5:53
 
اگر به طور ساده فرهنگ شهروندی را ارزش‌ها و هنجارهای جامعه شهری تعریف کنیم، متوجه خواهیم شد که این مقوله در گرو مشارکت دوجانبه مدیریت شهری و شهروندان است. خلق فرهنگ شهروندی نیازمند مشارکت همگانی است و حس تعلق و تعهد شهروندان به زندگی در شهر را افزایش می‌دهد. می‌توانیم سبک زندگی شهروندان را فرهنگ شهروندی آن‌ها بنامیم که هم ساخته می‌شود و هم می‌سازد. ما شهروندانی صادق و وفادار خواهیم بود، آزادی عمل خواهیم داشت، دیگران را تحمل خواهیم کرد و مسئولیت‌های خود را در قبال شهرمان بهتر خواهیم شناخت اگر به مقوله فرهنگ شهروندی توجه بیشتری کنیم. اما فرهنگ شهروندی چگونه در جامعه نهادینه می‌شود؟ خانواده، رسانه و آموزش ٣ عنصر کلیدی در تقویت فرهنگ شهروندی هستند ولی هدایت آن‌ها با اتکا به توان خودشان ممکن نیست و نیروهای دیگری باید با آن‌ها همراهی کنند. این نیروهای دیگر همان سازمان‌هایی هستند که برای پیش‌برد اهداف اجتماعی در جامعه از دیرباز وجود داشته‌اند. سازمان‌هایی مردمی برای امور خیریه، کاهش آسیب‌های اجتماعی، حفاظت از محیط زیست و موارد مشابه ‌شکل گرفته و در سال‌های اخیر، با رسمیت‌ بخشیدن به آن‌ها از سوی نهادهای ذی‌ربط، عنوان «سازمان‌ مردم‌نهاد» یا «سمن» به خود گرفته‌اند. این سازمان‌ها حقوقی، غیرسیاسی، غیردولتی، غیرانتفاعی و البته داوطلبانه هستند.
اگرچه بررسی تاریخی شکل‌گیری این سازمان‌ها نشان می‌دهد بیشتر در مواقع حساس جامعه خلق، تثبیت و تکثیر می‌شوند، امروزه شهرها بیش از گذشته به آن‌ها نیاز دارند. شهرها پر شده‌اند از مسائل گوناگون که حل آن‌ها در گرو تقویت فرهنگ شهروندی است. تقویت فرهنگ شهروندی به‌سادگی و در کوتاه‌مدت ممکن نیست و به مشارکت نهادهایی مسئولیت‌پذیر و فعال نیاز دارد. سازمان‌های مردم‌نهاد ظرفیت‌های آموزشی زیادی اعم از نیروهای خبره، فضاها و محتوا دارند. مردم و جامعه پایه اصلی شکل‌گیری آن‌ها و تداوم فعالیت‌هایشان است. آن‌ها از نهادهای مختلف همچون دولت و فرهیختگان جامعه حمایت‌هایی را کسب می‌کنند. در قبال فعالیت‌های خود دلسوزی، تعهد و مسئولیت دارند. فعالیت‌های آن‌ها رصد حقوقی شده و همسو با اهداف جامعه است. بسیاری از این سازمان‌ها، روزبه‌روز فعالیت‌های خود را ارتقا می‌دهند و خلاقیت و نوآوری عنصر مهم در برنامه‌های آن‌هاست. این سازمان‌ها از افراد نیازمند حمایت می‌کنند و نیازمند مشارکت مردمی برای دوام خود هستند. هدفشان تعالی انسان به معنای اصیل آن است و خیررسانی سرلوحه کارشان است. بازه تأثیرگذاری خاصی نداشته و از کودکان تا سالمندان در هر سطحی اقتصادی و در هر مکانی را شامل می‌شود. گذر زمان عنصر کلیدی در دوام فعالیت‌های آن‌هاست و پایداری و استحکام خود را در این گذر نشان می‌دهند. اما آیا به‌راستی آن‌گونه که باید و شاید از این فرصت بهره لازم برده می‌شود؟ باید اذعان کرد به دلیل چهارچوب‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور، فعالیت‌های این سازمان‌ها نیز در مسیر مناسب خود حرکت نمی‌کند. شهر صرفا به سمن‌های خاصی نیاز ندارد و به دنبال آن است که این گروه‌ها برنامه‌های خود در قبال مسائل شهر را اجرا کنند. برای مدیریت شهری، به‌ویژه شهرداری و شورای شهر، روشن شده است این ظرفیت را شناسایی کند و در قالب‌های مختلف از آن بهره گیرد ولی برنامه مشخصی در این باره وجود ندارد. متولی اصلی فرهنگ شهروندی مشخص نیست. در نتیجه متولی جلب مشارکت سمن‌ها نیز به همین صورت. در بسیاری از زمینه‌های فرهنگ شهروندی از جمله آلودگی هوا، ترافیک، روابط همسایگی، فرهنگ شهرنشینی، فعالیت‌های فراغتی و ورزشی و موارد این‌چنینی سازمان‌ مشخصی وجود ندارد. مدیریت شهری با تدوین اساسنامه، اطلاع‌رسانی زمینه‌های لازم، دعوت از آن‌ها، آموزش، حمایت مالی، اختصاص فضای فعالیت و حمایت معنوی از آن‌ها می‌تواند بیش از گذشته در راستای همراهی سازمان‌های مردم‌نهاد در مسیر ارتقای فرهنگ شهروندی قدم بردارد. شهر به سمن‌ها نیاز دارد.
 
روزنامه شهرآرا. نهم مهرماه نودوهفت 

 

حمید مسعودی

تقلب در پژوهش‌های کیفی آسان‌تر از پژوهش‌های کمی!

۱۳۹۵/۱۰/۲۴، 19:28

📌 چندوقتی است که شاهد درخواست‌های بسیاری از سوی دانشجویانی شده‌ایم که تمایل دارند فصل چهارم پایان‌نامه و حتی رساله خود را کسی غیر از خودشان انجام دهد. با این موضوع روشن می‌شود که پژوهش‌های کیفی نیز در حال بازاری‌شدن است و به شرکت‌ها و افراد واگذار می‌شود. به راستی چه اتفاق خواهد افتاد اگر چنین شود؟ آیا دانشگاه‌ها، نشریات و اساتید متوجه خواهند شد که در پایان‌نامه یا مقاله‌ای که به روش کیفی (مثلاً تحلیل مضمون یا تحلیل روایت) انجام شده است، تقلبی صورت گرفته یا داده‌سازی شده است؟ اصلاً گردآوری اطلاعات انجام نشده است؟ به چند نکته جالب در این رابطه اشاره می‌کنم:

📌 می‌دانیم که پژوهش کیفی محقق‌محور است نه ابزارمحور. کنترل ابزار و اعتبار و صحت آن ساده‌تر از کنترل شخص محقق است. از طرف دیگر زمان بیشتری برای کنترل محقق نیاز است تا ابزار؛ و در انبوه دانشجویان و محققان کنترل آنها کمتر صورت می‌گیرد. همچنین پژوهش کیفی قابلیت تعمیم به جامعه ندارد و بیشتر به خلق مفاهیم و نظریات جدید منجر می‌شود. عدم قدرت تعمیم این پژوهش‌ها و قوم‌مداری (خاص‌گرایی) آنها باعث می‌شود که هر یافته‌ای به راحتی مورد پذیرش قرار گیرد.

📌 با توجه به اینکه پژوهش کیفی آزمون‌پذیر نیست یا لااقل به سختی قابل آزمون است و این هم به بحث قبل مرتبط است، کمتر کسی تمایل دارد که یافته‌ها را آزمون کند، لذا در این صورت نیز صحت و سقم آن بیشتر به خطر می‌افتد. چرا که تا وقتی نتوان یافته‌ای را آزمود و تکرار کرد ناچار باید به آن اعتماد کرد.

📌 خواندن نتایج پژوهش کیفی خسته‌کننده است؛ اگرچه انجام آن نیز خسته‌کننده است و زحمت زیادی را از محقق می‌برد. زمان‌بر بودن و خسته‌کننده‌بودن آن هم باعث می‌شود که کنترل کمتری بر یافته‌های آن انجام گیرد و لذا اعتبار یافته‌ها به زیر سؤال می‌رود.

📌 خلاقیت یکی از عناصر اصلی در پژوهش کیفی است چرا که محقق محور است ولی خلاقیت کاذب در پژوهش کیفی برتری به حساب می‌آید. یعنی اینکه با مفهوم‌سازی‌های نو این گمان می‌رود که یافته خلاقانه ابداع شده است در صورتی که در اغلب موارد این‌گونه نیست.

✅ چه باید کرد؟
📌 بنا به این موارد اعتماد به پژوهشگر کیفی کلید حل مشکل است؛ تا زمانی که محقق مورد اعتماد نباشد نمی‌توان به مسیر پژوهش و یافته‌ها اعتماد کرد. این یعنی اینکه استاد راهنما به دانشجو و نشریات به نویسنده باید اعتماد و شناخت کامل داشته باشند تا در این میان بهتر بتوانند به یافته‌های ارائه شده اعتماد کنند.

📌 بهتر است پژوهش کیفی را در مقام پژوهش معتبر صاحب‌نظران آن حوزه انجام دهند. صاحب‌نظر نمی‌تواند یا کمتر می‌تواند دانشجوی کارشناسی‌ارشد و حتی گاهی دانشجوی دکتری باشد. صاحب‌نظر عمری در حوزه خاص پژوهش کرده و حال به انجام پژوهش کیفی در آن حوزه اقدام می‌کند. برای آموزش و یادگیری اما مشکلی وجود ندارد. پذیرش مقاله نیز می‌تواند به صاحب‌نظر بودن نویسنده اتکا کند. پس در دانشگاه‌ها نباید بر انجام پژوهش کیفی در قالب پایان‌نامه اقدام کرد و اگر چنین کرد باید دانشجو را کنترل جدی نمود.

✅ چند گفتگو:
- استاد: با کیا مصاحبه کردی؟
- دانشجو: استاد مصاحبه‌شونده رو که نمیشه معرفی کرد!!!

- استاد: فایل صوت مصاحبه‌هات رو بده بهم!
- دانشجو: استاد مصاحبه‌شونده اجازه نداد ضبط کنم!!!

- استاد: پس متن مصاحبه‌ها رو بده بخونم!
- دانشجو: من که ضبط نکردم متن مصاحبه ندارم، فقط کلیدواژه‌هاست!!!

- استاد: واقعاً مصاحبه کردی؟!
- دانشجو: یعنی شما به من اعتماد ندارید!؟!


📌 این نوشتار نشان از آن ندارد که در پژوهش کمی امکان تقلب نیست بلکه قابل کنترل‌تر است.

حمیدمسعودی (دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی)

حمید مسعودی

مدل‌سازی ساختاری تفسیری (ism)

۱۳۹۵/۱۰/۱۱، 16:52

 📌  مدل سازی ساختاری تفسیری (ism) فرایندی متعامل است که در آن، مجموعه‌ای از عناصر مختلف و مرتبط با همدیگر در یک مدل سیستماتیک جامع ساختاربندی می‌شوند (آذر و همکاران، 1392). مدل‌سازی ساختاری تفسیری در پژوهش های متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. مدل ساز ی ساختاری تفسیری یا Interpretive Structural Modelling توسط اندرو سیج به سال 1977 ارائه شد.

ادامه مطلب را بخوانید...

 

ادامه مطلب ..
حمید مسعودی

فراترکیب چیست؟

۱۳۹۵/۱۰/۱۱، 7:59

فراتركيب مشابه فراتحليل، براي يكپارچه‌سازي چندين مطالعه براي ايجاد يافته‌هاي جامع و تفسيري صورت مي‌گيرد. در مقايسه با رويكرد فراتحليلي كمّي كه بر داده‌هاي كمي ادبيات موضوع و رويكردهاي آماري تكيه دارد، فراتركيب متمركز بر مطالعات كيفي بوده، به ترجمه مطالعات كيفي به يكديگر و فهم عميق پژوهشگر برمي‌گردد. پس فراترکیب نوعی مطالعۀ کیفی است که اطلاعات و یافته‌های استخراج شده از مطالعات کیفی دیگر مرتبط با موضوع و مشابه آن را بررسی می‌کند و با فراهم کردن نگرش سیستماتیک برای محققان، از طریق ترکیب پژوهش‌های کیفی مختلف، به کشف موضوعات و استعاره‌های جدید و اساسی می‌پردازد (نوبل و هایر، 1988).

فراتركيب اطلاعات و يافته‌هاي استخراج شده از مطالعات كيفي ديگر با موضوع مرتبط و مشابه را بررسي مي‌كند. در نتيجه، نمونه‌ي موردنظر براي فراتركيب، از مطالعات كيفي منتخب و براساس ارتباط آنها با سؤال پژوهش تشكيل مي‌شود. فراتركيب، مرور يكپارچه ادبيات كيفي موضوع موردنظر و تجزيه و تحليل داده‌هاي ثانويه و اصلي از مطالعات منتخب نيست، بلكه تحليل يافته‌هاي اين مطالعات است. به‌عبارتي، فراتركيب، تركيب تفسير تفسيرات داده‌هاي اصلي مطالعات منتخب است.

فراتركيب، بر مطالعات كيفي كه لزوماً ادبيات وسيعي را شامل نمي‌شود، تمركز دارد و به‌جاي ارائه خلاصه‌ي جامعي از يافته‌ها، يك تركيب تفسيري از يافته‌ها را ايجاد مي‌كند. فراتركيب با فراهم كردن نگرش سيستماتيك براي پژوهشگران از راه تركيب پژوهش‌هاي كيفي مختلف به كشف موضوعات و استعاره‌هاي جديد و اساسي مي‌پردازد و با اين روش دانش جاري را ارتقا داده، يك ديد جامع و گسترده‌اي را نسبت به مسائل پديد مي‌آورد.

فراتركيب مستلزم اين است كه پژوهشگر يك بازنگري دقيق و عميق انجام داده، يافته‌هاي پژوهش‌هاي كيفي مرتبط را تركيب كند. از راه بررسي يافته‌هاي مقاله‌هاي اصلي پژوهش، پژوهشگران واژه‌هايي را آشكار و ايجاد مي‌كنند كه نمايش جامع‌تري از پديده تحت بررسي را نشان مي‌دهد. مشابه نگرش نظام‌مند، نتيجه‌ي فراتلفيق

بزرگتر از مجموع بخش‌هايش است.

نوبلت و هير (1977) سه فاز اصلي را براي فراتركيب به شکل زیر ارائه می‌کنند:

انتخاب مطالعات بر اساس جستجوی سیستماتیک و گزینش نهایی

تركيب ترجمه‌ها بر اساس شباهت‌ها و اختلافات به صورت تحلیل تم

ارائه‌ي تلفيقی یافته‌ها در دسته‌بندی گروهی

 

روسو و ساندوسكي (2007) روشي هفت گامي را معرفي مي‌كنند:

تنتظيم سئوال پژوهش

مرور ادبيات به شكل سيستماتيك

جستجو و انتخاب متون مناسب

استخراج اطلاعات متون

تجزيه و تحليل و تركيب يافته‌هاي كيفي

كنترل كيفيت

ارائه‌ي يافته‌ها

حمید مسعودی

آیین مصرفی‌شده‌ ازدواج

۱۳۹۵/۱۰/۰۹، 16:53

بر همگان جنبه فرهنگی و اجتماعی ازدواج روشن است ولی کمتر به ابعاد اقتصادی این موضوع توجه شده است. ازدواج فرآیندی طولانی است که با هدفی اجتماعی یعنی تشکیل خانواده و بقای نسل و تشریفاتی فرهنگی یعنی آداب و مناسک سنتی انجام می‌شود. این موضوع از زمان آشنایی زوجین آغاز شده و در مراسم ازدواج به پایان می‌رسد. در تحلیل ازدواج اغلب بر جنبه‌‌های کلان آن در جامعه و چالش‌های بزرگ و کوچک آن تاکید شده است. توسعه ازدواج یعنی رشد خانواده‌های سالم و در نتیجه ایجاد جامعه‌ای مملو از اخلاق و آرامش روانی. در بررسی‌های متعدد روشن شده است که ازدواج مزیت‌های بسیاری داشته و رویدادی مثبت از سوی جامعه در نظر گرفته می‌شود؛ ولی چه شده است که امروز هزینه‌‌های آن یکی از موانع جدی به شمار می‌رود؟

 

ادامه مطلب را بخوانید ...

 

ادامه مطلب ..
حمید مسعودی

اصل مینیمالیسم در ارائه یافته‌های پژوهشی

۱۳۹۵/۰۹/۰۳، 15:28

👈 مینیمالیسم جنبشی است که به دنبال سادگی در طراحی مطرح شده است. اغلب معماران و هنرمندان مخصوصاً نقاشان و سینماگران به دنبال آن بوده‌اند که این اصل را در ارائه طرح خود لحاظ کنند. تاریخچه‌ی آن نیز به حدود 70 سال پیش باز می‌گردد. این جنبش گویا آخرین تلاش‌های مدرنیست‌ها بوده و امروزه پست مدرن‌ها تلاش کرده‌اند طرح خود را جایگزین آن کنند. به آرم سازمان‌ها بنگرید؛ در گذشته آرم سازمان‌ها بسیار پیچیده و گیج‌کننده بود ولی امروزه این آرم‌ها بسیار ساده شده‌اند. فیلم‌های قدیمی بسیار پر بودند از تزیینات و تجهیزات و فیلم‌های امروزی بسیار ساده‌تر شده‌اند.

👈 هدف در مینیمالیسم این است که آنچه دیده می‌شود همان چیزی باشد که هست. ساده‌گرایان یا مینیمالیست‌ها سعی می‌کنند فرم و ترکیب‌بندی طرح خود را عاری از هرگونه پیچیدگی، تزیین اضافی و حواشی غیرضرور ارائه نمایند. به اعتقاد آنها با استفاده کمتر از عناصر، می‌توان تأثیر بیشتری ایجاد کرد. با امکانات کمتر می‌توان کارهای بیشتری انجام داد. پس این جنبش در هنر، ادبیات، موسیقی و معماری کاربرد بسزایی یافته است.

👈 اگر بخواهیم با این دیدگاه به یافته‌های پژوهش نگاه کنیم، به چه نتیجه‌ای می‌رسیم؟ چگونه می‌توان هنر مینیمالیسم را در ارائه یافته‌های پژوهش بکار برد؟ بر اساس دیدگاه مینیمالیسمی یافته‌های پژوهش باید با سادگی در ارائه همراه باشد. مهمترین یافته‌‌ها ارائه شود. کمترین حواشی را داشته باشد. کلیدی‌ترین نکات و دستاوردها را داشته باشد. نگرانی بیشتر پژوهشگران این است که در ارائه یافته‌های خود سعی می‌کنند تمامی تخم‌مرغ‌های خود را داخل سبد ارائه قرار دهند. اما این تفکر و تصمیم اشتباهی است.

👈 بر اساس این دیدگاه یافته‌های پژوهش بایستی خلاقانه و قابل درک برای هر نوع مخاطبی باشد. یافته‌ها بایستی زیبا ارائه شود. یافته‌ها باید ساده باشد. یافته‌ها را باید صادقانه ارائه دهیم. از یافته‌ها در هر زمانی بتوان استفاده کرد. دقیق باشد و در نهایت مختصر و کوچک باشد. با این فنون است که هدف اصلی اجرای پژوهش یعنی اثرگذاری آن دوچندان می‌شود. ارائه متنی، جدولی و صحافی شده از چالش‌های جدی در حوزه اثرگذاری یافته‌های پژوهش است که باید مورد بازنگری و تغییر و تحول قرار گیرد.

📌 حمید مسعودی - پژوهشگر اجتماعی

 

https://telegram.me/isociology

 

حمید مسعودی

هم‌وای‌فایی (Wifi) و تضییع حقوق همسایگی

۱۳۹۵/۰۸/۱۸، 14:14

آپارتمان‌نشینی فاصله فیزیکی ما را از هم کاهش داده و گویا اجسام ما را در عین حالی که روابط اجتماعی و روابط همسایگی ضعیف‌تر شده به هم نزدیک‌تر کرده است. نزدیکی فضایی و دوری اجتماعی در آپارتمان‌نشینی، فردگرایی را رغم زده و هرکس ساز ناکوک خود را می‌زند. در این فضاهای ضعیف پیوندی، بر اساس نظر جامعه‌شناسان ساخت مسئولیت‌های گروهی همچون مدیر ساختمان و واگذاری مسئولیت نگهداری آپارتمان همچون نظافت و تعمیر، نشان از فردگرایی بیشتر و کاهش فعالیت مشارکتی-گروهی می‌باشد. هر کسی در خانه خود مشغول زندگی است، سعی می‌کند کمترین مزاحمت را نیز برای همسایگان خود داشته باشد. زباله در راهرو نریزد، سروصدا نداشته باشد، حق شارژ خود را به موقع پرداخت کند، از تعمیرات بی‌موقع خودداری نماید. ولی ورود تکنولوژی‌های جدید زمینه دیگری در ایجاد مزاحمت همسایگی رخ داده است. برای درک این پدیده کافیست وای‌فای لپ‌تاب یا گوشی موبایل خود را روشن کنید. چند شبکه در فضای آن مشاهده می‌کنید. اسامی خاص شبکه‌های وای‌فای شما را کنجکاو می‌کند که اینها چه کسانی هستند؟

اینها همسایگان ما هستند که بدون اجازه ما به خانه‌های ما آمده‌اند. اینها اگرچه برای فردگراییِ همسایه می‌باشند ولی شعاع اثرگذاری آنها به خانه‌های ما نیز رسیده است. فراموش نکنید که شبکه شما هم در خانه همسایه وجود دارد. این سیستم ارتباطی برای اولین بار در سال 2007 به دنیای مجازی وارد شد. یا مزیت‌های بیشمار آن و یا کوتاهی پژوهشگران باعث شده است که شاهد محکمی مبنی بر مضرات آن نداشته باشیم. اما تکرار مضرات احتمالی این سیستم در مقالات مختلف گویای مضرات قطعی است که کسی توان گفتن آن را ندارد. بر اساس این مضرات ارائه شده احتمالی، این سیستم، مضراتی بر مغز، جنین، سلامت کودک، سلامت روان و حتی سلامت جسمی و گوارشی دارد. پس، شاید برای شما جالب باشد که بدون اینکه مزاحمتی قابل رؤیت برای همسایگان داشته باشیم چگونه با تکنولوژی‌های جدید حقوق همسایگان خود را پایمال می‌کنیم.

ما بی‌خواب شده‌ایم یا خیر؟ آیا اضطراب و نگرانی ما بیشتر شده است یا خیر؟ آیا سلامت کودکان ما در خطر قرار گرفته است یا خیر؟ آیا فعالیت ذهنی و فکری ما کمتر شده است یا خیر؟ آیا میزان ناباروری در بین زوج‌های جوان کمتر شده است یا خیر؟ آیا سرطان‌های نوپدید بیشتر شده است یا خیر؟ و هزاران سؤال دیگری که نه تمام پاسخ آن، بلکه بخشی از پاسخ آن به این تکنولوژی‌های جدید باز‌می‌گردد. مانند مضراتی که کابل‌های فشار قوی برق بر خون انسان دارد و تا سال‌ها مورد تأیید نبوده و امروزه تأیید گردیده است. اگر احتمال دهیم که فناوری وای‌فای برای انسان مضراتی دارد، آیا نمی‌توانیم بگوییم که در آپارتمان‌های خود برای دیگر همسایگان و آنها هم برای ما مزاحمت‌هایی را ایجاد کرده‌اند. جامعه‌شناسان فنی نیستند که راهکاری فنی برای آن پیدا کنند چراکه جامعه‌شناسان بر شناخت اجتماعی این پدیده تمرکز دارند. لذا یا باید این فن را رها کنیم، یا شعاع اثرگذاری آن را کاهش دهیم و یا اینکه از سایر فناوری‌ها همچون مودم‌های سیمی استفاده کنیم. پس باید در آپارتمان‌نشینی و برای کاهش مزاحمت‌های همسایگی به این پدیده جدید که آن را "هم‌وای‌فایی" می‌نامیم، توجه کنیم.

 

حمیدمسعودی- پژوهشگر اجتماعی

 

حمید مسعودی

تجربیات و پیشنهادهای من برای مدیریت و مشارکت در یک گروه تلگرامی

۱۳۹۵/۰۵/۱۲، 12:9

✅ تجربیات و پیشنهادهای من برای مدیریت و مشارکت در یک گروه تلگرامی

📌 اگرچه طولانی است ولی سعی کردم تیتروار اشاره کنم تا حضور مناسبی در تلگرام داشته باشید.

✅ به اعتقاد من فضاهای تلگرامی فضای سرعت و انتشار سریع مطلب است. پس بیشتر برای ارائه اخبار، اطلاع رسانی و تذکر کفایت می کند. مثلا تلگرام فضای خوبی برای بازاریابی و فروش محصولات نیست و فقط می تواند اطلاع رسانی کند.
✅ به نظر من فضاهای تلگرامی فضای کوتاه¬گویی و خلاصه گویی است. بنابراین انتظار نداریم که مخاطبان مطالب طولانی ما را بخوانند. مطالب باید تیتروار و خلاصه آورده شود.
✅ فضاهای تلگرامی فضاهای چندگانه گویی و ارائه تنوعی از محتواهای مجازی همچون متن، تصویر، فیلم و صوت است. مخاطبان از تصویر و آنهم تصاویر خاص بیشتر استقبال می کنند تا مطلب و فیلم بلند. حتی استفاده از گیف ها نسبت به فیلمی که نیاز به دانلود دارد بیشتر است.
✅ فضاهای تلگرامی فرصت تفکر را از مخاطب می گیرد. مخاطب باید توانمندی فالبداهه اندیشی را داشته باشد. اگر مخاطبی بخواهد در رابطه با محتوایی اندیشه کند باید پس از مطالعه، از فضای تلگرام خارج شود. والا به دلیل تنوع موضوعات و مطالب در رابطه با هر محتوایی مکثی کوتاه می شود. در دنیای واقعی تلگرام همچون بیلبورد درون شهری است که از کنار آن رد می شویم. ولی در اصل بهتر بود در سینما یک فیلم را می دیدیم و چند ساعت راجع به آن فکر می کردیم.
✅ تلگرام برای پرسش و پاسخ مناسب تر است تا مباحثه های طولانی. فردی سؤالی دارد می پرسد و اگر کسی اطلاعی داشت پاسخ می دهد. تلگرام مانند پرسیدن آدرس در یک شهر ناآشنا به کار شما می آید. در برخی موارد شما را با اشاره دست هم راهنمایی می کنند. ولی تلگرام نمی تواند نقش صحبت طولانی را به خوبی ایفا کند. مثل اینکه در تلگرام شما نمی توانید در پارک بنشینید و با کسی ساعت ها صحبت کنید.
✅ مزاحم های حاشیه ای برای بحث وجود دارد که برای فراغت و تفریح طراحی شده است. استفاده از استیکر خود نشان از جذابیت تفریحی دارد و شما با یک استیکر یا یک ایموجی به راحتی می توانید لب مطلب خود را برسانید. لازم نیست شما به کسی اعتراض شفاهی یا کتبی بکنید، همین که چهره عصبانی خود را در قالب یک ایموجی نشان می دهید کفایت می کند.

✅ پس تلگرام سریع، خلاصه، تیتروار، سطحی، متنوع و البته فراغتی است. پس مخاطب با این شرایط بهتر کار می کند تا با شرایطی که ما در دنیای واقعی از وی انتظار داریم. مخاطب تلگرامی حوصله، وقت و انرژی برای مباحثه ندارد.
📌 این گونه است که فضاهای گروه های تلگرامی اغلب به مباحثه چند نفره در یک گروه صد نفره ختم می شود.
📌 فکر می کنیم مخاطبین دیگر مباحثات ما را دنبال می کنند؛ در صورتی که در بین آنها هم تعداد انگشت شمار است.

📌 پس گروهی راه اندازی کنید که پرسش و پاسخی باشد(گروه های فنی، پژوهشی، ترفندها موفقتر از مباحثه ها هستند.)
📌 گروهی راه اندازی کنید که خانوادگی و دوستانه باشد تا تخصصی صرف. چرا که علت اصلی دوام این دو نوع گروه، ارتباط آنها در فضای واقعی است.
📌 گروهی راه اندازی کنید که تعداد افراد حاضر در آن کم بوده و در یک هدف مشترک باشند. مثلا اعضای یک تیم کاری در رابطه با یک پروژه علمی، فنی و کاری می توانند یک گروه کارا در تلگرام داشته باشند.
📌 گروهی راه اندازی کنید که نیاز به مباحثه در آن کمتر باشد. مخاطبان کمتر در گروه ها برای بحث مشارکت می کنند.
📌 مدیریت گروه مباحثه بسیار سخت تر از گروه های دیگر است. چرا که زمان بر بوده و نیاز به صرف انرژی بیشتری است.
📌 مخاطبان و اعضا تمایل دارند تا حاشیه نگاری کنند تا متن نگاری. بیشتر به حاشیه می روند.
📌 مخاطبان خود را نشان می دهند. حال به هر طریق ممکن. مخاطب بحث را نه فقط به حاشیه بلکه به سمت نظرات شخصی خود سوق می دهد.
📌 کانال ها برای موضوعات مباحثه ای، ارائه خلاصه نظریات، خلاصه کتب، خلاصه روش ها و آموزش ها بسیار از گروه ها مناسب تر هستند.
📌 در گروه های مباحثه می توان با استفاده از چندین مدیر، چندین برگزار کننده و چندین مبحث متنوع در روزهای مختلف گروه را مدیریت کرد. ولی در همین وضعیت هم چند نفر بیشتر مشارکت ندارند.
📌 به دلیل حضور تکثری از افراد، اعضای یک گروه سعی می کنند خود را بی هویت یا ناهویت نشان دهند. یعنی چون مطلبی از طرف مخاطب درج می شود ممکن است توسط اعضای دیگر پیگیری امنیتی و اخلاقی شود پس شناسه و تصویر و نام مخاطب واقعی نخواهد بود. همچنین ممکن است شناس بودن مخصوصا برای خانم ها عواقبی دیگر نیز داشته باشد.
📌 در آینده ای نزدیک کانال ها این قابلیت را خواهند داشت که مخاطبین و اعضا بتوانند در رابطه با مطالب کامنت بگذارند. در این صورت بازدهی بسیار بهتر خواهد بود. اتفاقی که در فیس بوک و اینستاگرام در حال حاضر رخ می دهد.

🌹 حمید مسعودی- پژوهشگر اجتماعی


💯 پژوهشگرام
@isociology

حمید مسعودی

دریافت خلاصه کتاب روش تحقیق کمی نوشته دانکن کرامر

۱۳۹۵/۰۲/۱۷، 13:40

در این پست خلاصه کتاب تحلیل پیشرفته داده های کمی در علوم رفتاری و اجتماعی نوشته دانکن کرامر، ترجمه فراهانی و همکاران، چاپ 1388، نشر روان شناسی و هنر ارائه شده است.

فهرست مطالب این کتاب به شرح زیر است:

بخش یک: گروه بندی متغیرهای کمی با یکدیگر
تحلیل عاملی اکتشافی
تحلیل عاملی تأییدی
تحلیل خوشه ای
بخش دو: تبیین واریانس متغیر کمی
رگرسیون چندگانه گام به گام
رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی
بخش سه: ترتیب گذاری روابط بین سه متغیر کمی یا بیشتر
تحلیل مسیر با فرض عدم خطای اندازه گیری
تحلیل مسیر با محاسبه خطای اندازه گیری
بخش چهار: تببین احتمال متغیر دو بخشی
رگرسیون لجستیک
بخش پنج: آزمون تفاوت بین میانگین گروه ها
مقدمه ای بر تحلیل واریانس و کوواریانس
تحلیل کوواریانس یک راهه مستقل
تحلیل واریانس دو راهه مستقل
بخش شش: تمایز بین گروه ها
تحلیل تشخیصی
بخش هفت: تحلیل جداول فراوانی با سه متغیر کیفی یا بیشتر
تحلیل لگاریتم خطی

 

دریافت از طریق لینک زیر

 

حمید مسعودی

خلاصه کتاب روش های پیشرفته پژوهش در علوم انسانی

۱۳۹۵/۰۲/۱۲، 20:7
با استفاده از لینک زیر خلاصه کتاب را دریافت کنید.

نام کتاب: روش های پیشرفته پژوهش در علوم انسانی(رویکردی کاربردی)

نویسندگان: حجت الله فراهانی و حمیدرضا عریضی

 سال انتشار: 1388

 

 Download

کانال مهارت پژوهشگری را در تلگرام دنبال کنید..

@isociology

حمید مسعودی

چالش های پذیرش آزمونی دوره دکتری

۱۳۹۴/۱۲/۲۸، 14:50

پس از اینکه اولین کنکور برای ورود به دانشگاه ها در سال 1348 برگزار شد، پذیرش در دانشگاهها بر ریل کنکور و آزمونهای سراسری قرار گرفت. پس از انقلاب نیز سیاست های پذیرش آزمونی در دانشگاه با رویکرد انقلابی و عقیدتی ترکیب شد و همچنین سهمیه های مختلف پس از جنگ تحمیلی به پذیرش در دانشگاه ها پیوست شد. در سال 1369 نیز کشوره به سه منطقه بسیار برخوردار، برخوردار و کم برخوردار تقسیم و این مهم نیز بر سیاست های پذیرش در دانشگاه ها مؤثر افتاد. در نهایت اینکه در سال 1387 نیز سیاست بومی گزینی در آزمون های سراسر اعمال شد. با رشد و توسعه کمی و کیفی آموزش در ایران متقاضیان برای ورود به مقاطع بالاتر بیشتر شده و چالش نهادهای تصمیم گیر از پذیرش در دانشگاه به پذیرش در مقاطع بالاتر تبدیل شده است.

در سال های 89 تا 90 بحث های برگزاری آزمونی به صورت کنکور برای پذیرش در مقطع دکتر مطرح شد و اولین آزمون دکتری در فروردین سال 1390 برگزار شد و ۱۳۱ هزار و ۳۵۳ نفر در آن ثبت نام کردند. تغییر تأثیرگذاری آزمون از 80 درصد به 30 درصد در سال 1394 و از سوی دیگر تغییر در سبک برگزاری آزمون و حتی سبک چیدمان سؤالات چالش هایی بوده و هست که دامنگیر کنکور دوره دکتری شده است. رفع تبعیض در پذیرش دانشجوی دکتری و کاهش اعمال سلیقه دانشگاه ها و افزایش ثبات و ساماندهی پذیرش از جمله اهداف آزمونی کردن پذیرش در این دوره بوده است. به دلیل اعتراض دانشجویان و همچنین پیگیری مجلس شورای اسلامی، پذیرش در مقطع دکتری به صورت آزمون سراسری در نظر گرفته شد. اما وقتی این موضوع را مورد بررسی بیشتر قرار می دهیم مسائل جالب توجهی پیرامون آن مطرح می شود که در این نوشتار در صدد نگاهی بررسی اجمالی آنها هستیم.
کنکور مهمترین روش برای ورود از مدرسه به دانشگاه بوده است و حتی در کشورهای توسعه یافته همچون کشورهای اروپایی و آمریکایی حتی در این مسیر نیز کنکور حذف شده است. لذا در مقاطع بالاتر هیچ برنامه ای برای برگزاری آزمون برای پذیرش دانشجویان وجود ندارد. از سوی دیگر شنیده ها و دیده ها حاکی از آن است که بسیاری از نخبگان کشور با رایزنی هایی که با دانشگاه های بین المللی در دنیا انجام می دهند به راحتی در این دانشگاه ها پذیرفته می شوند. بنابراین نکته مهم این است که چرا باید مسیر نیل به مقاطع بالاتر را سختگیرانه و پر پیچ و تاب نمود؟
یکی از چالش های موجود ظرفیت پایین دانشگاه ها در تربیت دانشجویان دکتری بوده است(1 تا 3 نفر). این مهم بی عدالتی در پذیرش را دو چندان نموده و سبب می گشت که دانشجویانی که مورد قبول گروه های آموزشی بودند، به راحتی در دوره دکتری پذیرفته شوند. بیشترین اعتراض ها نیز از این نقطه آغاز شد. اما نکته جالب این است، زمانی که وزارت علوم به اجرای آزمون دکتری همت گمارد، همزمان نیز ظرفیت ها را در دانشگاه ها بالا برده و دانشگاه های دیگری را نیز به لیست پذیرندگان دکتری افزود. لذا به نظر می رسد که به طور ساده اگر گروهی نیز دانشجویان خود را جذب می کرد، با این افزایش ظرفیت کمتر حق متقاضیان ضایع شده و نیازی به آزمون دکتری نبود.
دوره دکتری دوره پژوهش است و پژوهش نیاز به همکاری و همفکری استاد و پژوهش دارد و میزان ارتباط حتی کمتر از دوره آموزش است. لذا به نظر می رسد مؤثرترین کارگزاران در پذیرش دانشجویان گروه های آموزشی هستند، ولی با اعمال سیاست پذیرش آزمونی، اثرگذاری گروه ها کاهش یافته و کارگزاران تأثیرگذار خارج از آن، که اغلب غیرعلمی نیز ممکن است باشد(پذیرش افراد خاص، سهمیه های خاص، پیشینه پژوهشی خاص)، مؤثر شدند. حتی اگر آزمون دوره دکتری یک درصد هم نقش داشته باشد، یک درصد به اندازه صد درصد در پذیرش دانشجویان تأثیرگذار خواهد بود. چرا که در هر صورت باید از این آزمون موفق بیرون آمد. گروه ها نیز توان مصاحبه با 100 نفر را نداشته و بنابراین آنها به رتبه بندی نتایج این آزمون بیشتر وابسته شده و کسانی که رتبه های بالاتری آورده باشند بیشتر احتمال دارد که در دانشگاه های مادر دعوت به مصاحبه شوند.
روشن بود که با توجه به سیاست های جمعیتی کشور و پذیرش بدون برنامه در دانشگاه، متقاضیان برای ورود به دوره دکتری نیز افزایش پیدا کنند. روش سنتی در پذیرش مشکل بیشتری داشته و پذیرش آزمون بیشتر برای مدیریت پذیرش بوده است و نه برای پذیرش نخبگان. پذیرش آزمونی افراد خاصی را می طلبد افرادی که ذهنی کتاب محور، متن محور، نمره محور و آزمون محور(چهارگزینه ای) و نه تحلیلی، کاربردی و پژوهشی می باشند. شعار اصلی در دوره دکتری نیز پژوهش محوری و تربیت پژوهشگر است و این موضوع با پذیرش آزمونی و ورود افراد با صبغه آموزشی و نه پژوهشی ضعیف و ضعیف تر می شود. همچنین دانشجویان مقطع ارشد که ذهن پژوهشی خود را تقویت می کنند، احتمال کمتری دارد که بتوانند فرصت مطالعه و لذا پاسخگویی به سؤالات آزمونی را داشته باشند، بنابراین از راهیابی به دوره دکتری باز می مانند. و این روال ادامه می یابد تا اینکه دانشجویان دوره دکتری نیز نمره محور، کمی محور، آموزش محور(استادشاگردی) شده و توسعه سطحی به توسعه عمقی چیره می شود.
به نظر می رسد تداوم این روند، سبب می شود که آموزش نخبگانی برای توسعه کشور ضعیف شده و کشور تحصیل کردگان بیشتر اما متخصصان کمتری داشته باشد. از سوی دیگر رشد علمی کشور که به انتشار یافته های پژوهش وابسته است شیب کمتری به خود بگیرد. چرا که یافته های پژوهشی در درجه اول نیازمند پژوهشگران یا دانشجویان دکتری با ذهن پژوهشی است. و به نظر می رسد یکی از چالش های امروزین و آینده کشور در رشد علمی کشور پذیرش آزمونی باشد.
اما راهکار چیست و چه باید کرد؟ برای پاسخ به این سؤال بسیار مهم در انتهای نوشتار نکاتی را اضافه می کنیم. در درجه اول بایستی جوانان تحصیلکرده به دنبال جایگزین های دیگری در عوض پذیرش در دوره دکتری (بیشتر در رشته های مهندسی و تجربی) باشند و فرصت را برای افراد متخصص و توانمند هموار سازند. سیاست دیگر افزایش تعداد اساتید خبره در دانشگاه ها است و در یک حساب سرانگشتی با توجه به گذشته دوره دکتری، بایستی تعداد استادان سه برابر دانشجویان دوره دکتری باشد و به همین نسبت امکانات و خدمات دانشگاهی مرتبط نیز افزوده شود. این مسئله به راستی که باید در دانشگاه های مادر رخ دهد.
باید در کنار پذیرش حاضر پذیرش بدون آزمون و همچنین پذیرش بر اساس اعتبار پژوهشی(گرنت) نیز تقویت شده و این خود مستلزم تغییر در فرمول بندی امتیاز دهی به استادان و همچنین افزایش حمایت های مالی از آنها است. با اینکار افراد توانمندی که حاضر به شرکت در آزمون دکتری نیستند ولی تجربه پژوهشی برتری دارند فرصت خواهند داشت به تحصیل خود ادامه دهند. اینجاست که توانمندی این دانشجویان با دانشجویان حاضر نیازمند بررسی است.
سیاست دیگر کاهش دوره دکتری از 5 سال به 3 سال است و این خود نیازمند انتخاب موضوع رساله و فعالیت های پژوهشی از همان بدو ورود است. مگر نه اینکه در اغلب کشورهای توسعه یافته دوره دکتری در حال کاهش است و در حال حاضر دوره های سه ساله رونق بالایی دارد. این موضوع آسیب شناسی تأخیر در انجام رساله دکتری و همچنین تعداد واحدهای مورد نیاز دانشجویان را نیز می طلبد. نهادهای تصمیم گیر، آسیب های بلندمدت پذیرش آزمونی را نباید از ذهن دور کنند. آسیب هایی همچون سطحی نگری در آموزش، حذف و فرار نخبگان، تغییر رویه زندگی و ازدواج، تأثیرات روانی و ذهنی، کاهش فرصت های اشتغال، کاهش رشد علمی کشور، وضعیت نظام وظیفه، تغییر نسبت جنسیتی در دانشگاه و یکسونگری در انتخاب کارگزاران توسعه علمی کشور، با پذیرش آزمون افزایش می یابد. کاهش تبعیض اگرچه شعار اصلی آزمون کردن پذیرش در مقطع دکتری بود ولی به نظر می رسد، تبعیض را با نگاه دیگری در بین دانشجویان رسوخ داده است و به نظر نگارنده در سال های آتی احتمال حذف پذیرش آزمونی بالا می رود.

منبع:

حمید مسعودی، روزنامه خراسان 27 اسفند 1394

 

 

حمید مسعودی

دانش‌آفرینی در دانشگاه ایرانی

۱۳۹۴/۱۲/۱۸، 9:23

دانش‌آفرینی عبارت است از ارائه‌ی دانش دست‌اول، تولید یا بسط یک نظریه؛ ارائه‌ی یک نوآوری مبتنی بر دانش، ابداع یا بسط یک روش یا یک فرایند انجام کار که فناوری را هم در بر می‌گیرد.

در دانشگاه‌های ما وضعیت دانش‌آفرینی در بین اعضای هیئت علمی از یک نظر مقطعی، گسسته و مبتنی بر برنامه‌ی فردی است؛ از نظر محتوا هم فاقد نوآوری و نیز اقتباسی و مبتنی بر پارادایم‌های رایج است؛ از نظر قالب هم مقاله‌‍‌‌محور و مبتنی بر انتشار مقاله است.

عوامل مؤثر بر دانش‌آفرینی اعضای هیئت علمی عبارتند از:

۱. فرهنگ سازمانی حمایتگر علم (تشویق و تقدیر از کار علمی و تولید دانش)؛ به این معنا که سازمان‌ها، صنعت و خانواده‌ها باید حامی علم باشند، در این صورت اعضای هیئت علمی انگیزه‌ی بیشتری پیدا می‌کنند، مثلاً اگر صنعت، نوآوری را وارد کند این حامی علم نیست.

۲. نظام‌های انگیزشی و پاداش‌دهی مناسب به دانش‌آفرینی؛ اولاً نظام‌های انگیزشی و پاداش‌دهی باید وجود داشته باشند، ثانیاً باید مناسب باشند. این موارد صرفاً پاداش‌های مادی هم نیست مثل ترفیع و ارتقا. در قدیم علمای ما کتاب‌هایشان را به پادشاهان تقدیم می‌کردند (مثلاً فردوسی شاهنامه را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کرد) و آن‌ها هم تقدیر می‌کردند، این باعث می‌شد انگیزه بگیرند و به کارشان ادامه دهند.

بُعد دیگر نظام انگیزشی آن است که یک عالِم از طرف همگنان خودش به‌عنوان یک دانشمند به رسمیت شناخته شود. رندال کالینز که در زمینه‌ی فلسفه‌ی علم یک کتاب سه‌جلدی دارد، می‌گوید دانشمندان در «زنجیره‌ی شعائر تعامل» می‌توانند دانش خلق کنند؛ وقتی شما یک چیزی تولید می‌کنی وارد این زنجیره می‌شوی، مناسک علم را به جا می‌آوری و دیگران تو را به رسمیت می‌شناسند، وقتی دیگر دانشمندان شما را به رسمیت بشناسند شما عضوی از آن شبکه‌ی علمی می‌شوید و این موجب استمرار و ارتقای کیفیت کار شما می‌شود.

۳. فضای مشارکت، تعاملات علمی و جریان آزاد اطلاعات؛

۴. آزادی علمی؛ استاد باید در مقام تدریس و پژوهش آزاد باشد، تحت سیطره و مدیریت نباشد؛ مثلاً در مقام آموزش بتواند سر کلاس کتاب خودش را درس دهد و در مقام پژوهش بتواند از روش تحقیق دلخواه خود استفاده کند.

۵. استقلال علمی؛ گاهی باید به یک استاد اجازه داد که پژوهش‌های بدون ممیزی داشته باشد، یعنی پژوهش او کارفرمای بیرونی مشخصی نداشته باشد و برای دل خودش پژوهش کند و نگران این نباشد که به نتیجه می‌رسد یا نه؛ چه پژوهشش به نتیجه برسد و چه نرسد او دستمزدش را دریافت کند. البته من نمی‌گویم همه‌ی پژوهش‌ها، پژوهش برای پژوهش باشد، حداقل بخشی از پژوهش اساتید باید برای سیراب کردن روح جست‌وجوگری خودشان باشد، بخشی هم می‌تواند کارفرمای بیرونی داشته باشد.

۶. جسارت‌های فردی محقق؛ تاریخ علم نشان داده بخش عمده‌ای از نظریات و پژوهش‌ها حاصل جسارت‌های فردی محقق است. از قدیم این بحث بوده که آیا در تحولات اجتماعی ساختارها نقش تعیین‌کننده دارند یا عامل کنشگر؟ در تاریخ علم خیلی مواقع می‌بینیم عامل کنشگر شخصاً نقش‌آفرینی می‌کند، تحول ایجاد می‌کند و ساختارها را به هم می‌ریزد؛ این امر ریشه در جسارت‌های فردی دارد.

۷. سیاست‌ها و برنامه‌های دانشگاه نیز می‌تواند عامل منفی یا مثبتی در دانش‌آفرینی تلقی شود، مانند مشوق‌هایی که برای تولید علم می‌گذارد؛ مثلاً به یک استاد گرنت می‌دهد که پژوهش کند.

۸. بودجه و امکانات؛ وجود آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌های مجهز برای رشته‌های فنی و علوم پایه و منابع مالی کافی برای رشته‌های علوم انسانی.

۹. عوامل فیزیولوژیک و زیستی یا عوامل ذاتی و سرشتی، مثل هوش و IQ؛ مثلاً بعضی از اساتید با وجود شرایط و مشوق‌ها کاری نمی‌کنند، لذا می‌شود کم‌کاری آن‌ها را به این عوامل نسبت داد.

۱۰. تجربه‌های متفاوت؛ کار کردن در محیط‌های کاری متنوع و غنی و تجارب علمی گذشته‌ی محقق.

۱۱. عضویت در اجتماعات علمی که یک عامل محرک و انگیزشی برای دانش‌آفرینی است؛ با شرکت در اجتماعات علمی هم‌افزایی ایجاد می‌شود چون شبکه از شما کار می‌خواهد.

۱۲. محرک انتشار؛ اگر شما بتوانید کارتان را منتشر کنید همین به شما انگیزه می‌دهد که بیشتر تولید علم کنید، بعد از انتشار شما از طرف جامعه‌ی علمی به رسمیت شناخته می‌شوید و این به رسمیت شناخته شدن به شما انگیزه‌ی مضاعف می‌دهد.

۱۳. حفظ و حراست از حقوق مالکیت فکری نیز از عوامل حمایتگر دانش‌آفرینی در دانشگاه‌هاست؛ هر دانشگاه و نهاد علمی باید سیاست مالکیت فکری ip policy داشته باشد و آن را در معرض دید استادان و دانشجویان خود قرار دهد.

 

لزوم اصلاح نظام آموزشی به‌سوی تقویت دانش‌آفرینی

نظام آموزشی مفهوم بسیار وسیعی است، از استاد گرفته تا متون درسی، برنامه‌های آموزشی، سرفصل‌ها، محتوا، نظام‌های ارزیابی و تضمین کیفیت؛ من فقط یک بخش را می‌گویم و آن محتوای نظام آموزشی است. تحقیقات نشان داده محتوای آموزشی ما به خلاقیت میدان نمی‌دهد، درصورتی‌که باید به خلاقیت میدان دهد، توانایی حل مسئله ایجاد کند، پژوهش‌محور باشد و حاصل کار پژوهش را به دانشجوها آموزش دهد نه اینکه متون اقتباسی و کهنه را انتقال دهد، محفوظات‌محور نباشد، به نظام‌های ارزیابی و تضمین کیفیت تن دهد، مثل ارزیابی درونی و بیرونی.

همچنین محتوا نباید یک پکیج کلی باشد، بلکه باید ناظر به نیاز مخاطبان خودش باشد. سیستم‌های آموزشی ما دروس متعددی را به دانشجو آموزش می‌دهند که ممکن است وقتی وارد دنیای کار شوند، فقط بخش کوچکی از آن مورد استفاده وی قرار گیرد؛ بنابراین آموزش باید برای شما طراحی‌شده باشد، به تعبیری just for you education و همچنین به روز و به‌موقع باشد.

منبع:

فرهنگ امروز/ غلامرضا ذاکرصالحی

*دانشیار مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی

حمید مسعودی

در متن یا در حاشیه آموزش؟!

۱۳۹۴/۱۲/۱۳، 9:39

🍀 تجربه خودم از آموزش دانشگاهی 🍀

برای اینکه مطلبی را یاد بگیرم چند راه دارم. از استادانم سؤال می کنم، در کتب و مقالات می گردم، در اینترنت جستجو می کنم. ...
ولی چند وقت یکبار اتفاق افتاده است که برای جلسه ای همراه با استادان در یک خودرو به جلسه رفته ایم. در مسیر حرکت حرف های زیادی می زنیم. این موضوع ممکن است برای شما هم اتفاق افتاده باشد.
و یا اینکه در اتاق استادان، با آنها به بحث می نشینیم! یا اینکه در زمان های به اصطلاح پرت، فضا را برای شنیدن و یادگیری هموار می کنیم.
تا حالا فکر کردید که این نوع تعامل علمی چقدر تأثیرگذار است؟
به نظرم این فضاهای تعاملی علمی خارج از کلاس، خارج از کتاب و خارج از جستجوی علمی است.
به خاطر همین من آن را حاشیه آموزش می نامم.
نمی توانم ادعا کنم که آموزش هایی که در حاشیه دیده ام برتر از متن است ولی می توانم ادعا کنم که آموزش هایی که در حاشیه دیده ام ماندگارتر، جالب تر و کاربردی تر بوده است.

وقتی ماشین پشت چراغ قرمز ایستاد، کودکی شیشه را پاک کرد، کودکی گل فروخت ... و استاد بود که مسائل اجتماعی را با نگاه علمی مطرح کرد و من همچنان که تصویر کودک در ذهنم بود به حرف های او گوش می دادم...
در همایشی وقتی سخنران درباره موضوعی صحبت می کرد، استاد هم نکات جالب خود را آرام میگفت!!!
قبل از دیدن مدیر سازمانی در راه با استاد همکلام شدیم برای ترتیب صحبت ها و مفاهیم لازم و نیازهای سازمان...

آموزش در حاشیه ما را وادار می کند که:
اولاً حاشیه های بیشتری برای خود بسازیم
و در ثانی خود را از چارچوب کتاب و متن خارج کنیم.
و ثالثاً علم را در جامعه بیاموزیم.

بازدیدهای علمی، همراهی کردن استادان، تقویت روابط غیررسمی با استادان ما را هرچه بیشتر و بیشتر در علوم انسانی و پژوهش های مبتنی بر جامعه باسوادتر می کند.

برایم سؤال پیش آمد که نقش استاد در این آموزش حاشیه ای چیست؟ در گروه های مختلف رویکردهای آموزش حاشیه ای چگونه است؟

از صمیم قلب برای استادانی که در کنار متن آموزشی به حاشیه ها نیز توجه می کنند، آرزوی موفقیت می کنم!

و نمونه هایی از این آموزش ها را بعدها برای شما می گویم...

🌹 مهارت پژوهشگری
@isociology

حمید مسعودی

آموزش تلگرامی نرم افزار معادلات ساختاری لیزرل LISREL

۱۳۹۴/۱۰/۲۷، 8:5
آموزش لیزرل را به صورت تلگرامی در کانال مهارت پژوهشگری قرار دادم

دوستان می تونید وارد کارگاه بشید، عضو بشید و اسلایدها رو مرور کنید.

سؤالات خودتون رو با من در میون بذارید

من هم به صورت مرتب به همه پاسخ می دهم

آی دی کانال مهارت پژوهشگری: @isociology

برای ورود این آی دی رو تو تلگرام وارد کنید. مثلا برای خودتون بفرستید بعد روش که کلیک کنید باز میشه. یا اینکه روش وقتی کلیک می کنید به تلگرام تحت وب وصل می شید.

حمید مسعودی

دانلود پارپوینت های سمینار پروپوزال نویسی برای دانشجویان و پژوهشگران

۱۳۹۴/۱۰/۰۱، 9:19

بنا به درخواست برخی از دوستان کارگاهی پروپوزال نویسی در آذر ماه برگزار گردید و پاورپوینت آن برای بهره برداری در اختیار شما بازدیدکننده عزیز قرار می گیرد. برای دانلود بر روی تصویر زیر کلیک کنید. در ضمن فایل برای مطالعه نیازی به پسورد ندارد.

از اینکه با درج منبع نشر می دهید سپاسگزارم.

برای دریافت آخرین مطالب آموزشی به کانال مهارت پژوهشگری بپیوندید:

https://telegram.me/joinchat/A1rZHjvdP6hJCfGPJ8V1gw

حمید مسعودی
صفحه بعد
© نوشته‌های جامعه‌شناسی
طراح قالب: وبلاگ :: webloog
درباره من
نوشته‌های جامعه‌شناسی من عضو هیأت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه بیرجند و نویسنده مطالب این وبلاگ هستم. یادداشت‌ها، تجربیات و آموزش‌هایم را در این صفحه به اشتراک می‌گذارم. برای ارتباط و دریافت سریع‌تر مطالب می‌توانید صفحه شخصی‌ام در تلگرام را نیز دنبال کنید.
جدیدترین‌ها
  • ترس چگونه سلطنت می‌کند؟ ۱۴۰۴/۰۸/۰۹
  • نقش مددکاران اجتماعی در بهزیستی سالمندی ۱۴۰۴/۰۵/۲۲
  • مسئولیت اجتماعی روان‌شناس و مشاور ۱۴۰۴/۰۵/۲۲
  • نخبگان افغانستان چه نگرشی نسبت به سیاست‌های ایران، پاکستان و هند دارند؟ ۱۴۰۴/۰۵/۲۲
  • لطفا سفر خودرویی، تنها دلخوشی و آرزوی مردم را تلخ نکنید! ۱۴۰۴/۰۱/۱۲
  • نیم قرن فراز و نشیب حقوق کارگران میان تورم و تحریم ۱۴۰۳/۱۲/۰۹
  • دست‌هایی که منتظر است | پاداش‌هایی که سال به سال آب می‌رود؛ ۱۴۰۳/۱۲/۰۳
  • شاخص جهانی ادراک فساد و چیزهایی که بهتر است بدانیم ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
  • قلبی که دریده شد، آرزویی که شکست، امیدهایی که زنده است ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
  • سفر ناتمام مایکل بوراوی در عمومی‌سازی جامعه‌شناسی و توجه به عدالت و کارگران ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
  • خوانش کتاب جامعه را ببینیم اثر یوران آرنه جامعه‌شناس سوئدی ۱۴۰۳/۰۵/۱۵
  • چرا عکس باور عمومی، خودکشی در جامعه پزشکی بالاست؟ ۱۴۰۳/۰۵/۱۲
موضوعات
  • نظرسنجی تدریس
  • کتاب لاتین جامعه شناسی
  • کلید واژه های اجتماعی
  • روش تحقیق در علوم اجتماعی
  • آمار و کاربردهای آن در پژوهشگری
  • جامعه شناسی محض
  • جامعه شناسی کاربردی
  • نرم افزار و رایانه پژوهشگری علوم اجتماعی
  • ویژه پژوهشگری علوم اجتماعی
  • زبان انگلیسی در علوم اجتماعی
  • گوناگون مرتبط با جامعه شناسی
  • مهارت های انجام پژوهش اجتماعی
  • راهکارهای جستجوی اینترنتی
  • آزمون های ارشد و دکتری جامعه شناسی
  • مشاهیر و استادان جامعه شناسی
  • اخبار جامعه شناسی
برچسب‌ها
  • اقتصاد (1)
  • spss (1)
  • آمار استنباطی (1)
  • آمار توصیفی (1)
  • پژوهش اقتصادی (1)
آرشیو
  • آبان ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۳۹۹
  • بهمن ۱۳۹۸
  • آذر ۱۳۹۸
  • آبان ۱۳۹۸
  • مهر ۱۳۹۸
  • شهریور ۱۳۹۸
  • مرداد ۱۳۹۸
  • تیر ۱۳۹۸
  • خرداد ۱۳۹۸
  • اردیبهشت ۱۳۹۸
  • بهمن ۱۳۹۷
  • دی ۱۳۹۷
  • مهر ۱۳۹۷
  • مرداد ۱۳۹۷
  • خرداد ۱۳۹۷
  • بهمن ۱۳۹۵
  • دی ۱۳۹۵
  • آذر ۱۳۹۵
  • آبان ۱۳۹۵
  • مرداد ۱۳۹۵
  • تیر ۱۳۹۵
  • اردیبهشت ۱۳۹۵
  • اسفند ۱۳۹۴
  • بهمن ۱۳۹۴
  • دی ۱۳۹۴
  • آذر ۱۳۹۴
  • آبان ۱۳۹۴
  • مهر ۱۳۹۴
  • شهریور ۱۳۹۴
  • آرشيو
دوستان
  • صفحه شخصی من در دانشگاه
  • صفحه شخصی در مگیران
  • صفحه شخصی در سیویلیکا
  • صفحه شخصی در آپارات
  • صفحه شخصی در گوگل اسکالر
امکانات
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

آمارگیر وبلاگ