مدلسازی ساختاری تفسیری (ism)
📌 مدل سازی ساختاری تفسیری (ism) فرایندی متعامل است که در آن، مجموعهای از عناصر مختلف و مرتبط با همدیگر در یک مدل سیستماتیک جامع ساختاربندی میشوند (آذر و همکاران، 1392). مدلسازی ساختاری تفسیری در پژوهش های متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. مدل ساز ی ساختاری تفسیری یا Interpretive Structural Modelling توسط اندرو سیج به سال 1977 ارائه شد.
📌 روش ISM یک روش ساختار تفسیری است که در سال 2006 توسط آگاروال مطرح گردید و در سال 2007 توسط کانان در مقالهای ارائه شد. در این روش ابتدا به شناسایی عوامل موثر و اساسی پرداخته و سپس با استفاده از روشی که ارائه شده است، روابط بین این عوامل و راه دستیابی به پیشرفت توسط این عوامل ارائه شده است. روش ISM با تجزیه معیارها در چند سطح مختلف به تحلیل ارتباط بین شاخصها میپردازد. مدل ساختار تفسیری قادر است ارتباط بین شاخص که به صورت تکی یا گروهی به یکدیگر وابستهاند، را تعیین نماید.
📌 روش ISM با تجزیه معیارها در چند سطح مختلف به تحلیل ارتباط بین شاخصها میپردازد. روش ISM میتواند برای تجزیه وتحلیل ارتباط بین ویژگیهای چند متغیر که برای یک مساله تعریف شدهاند، استفاده شود روش ISM میتواند برای تجزیه وتحلیل ارتباط بین ویژگیهای چند متغیر که برای یک مساله تعریف شدهاند، استفاده شود. طراحی مدل ساختاری تفسیری (ISM) روشی است برای بررسی اثر هر یک از متغیرها بر روی متغیرهای دیگر؛ این طراحی رویکردی فراگیر برای سنجش ارتباط است و این طراحی برای توسعة چارچوب مدل بهکار میرود تا اهداف کلی تحقیق امکانپذیر شود.
📌 فرایند مدلسازی ساختاری تفسیری
⭕️ گام اول: شناسایی متغیّرهای مربوط به مسئله. این مرحله با بررسی مطالعات گذشته و دریافت نظر کارشناسان انجام میشود.
⭕️ گام دوم: تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری. در این مرحله، متغیّرها به صورت دوبه دو با هم بررسی میشوند و پاسخدهنده با استفاده از نمادهای ذیل به تعیین روابط متغیّرها میپردازد:
V : متغیر I بر تحقق متغیر j کمک میکند.
A : متغیر j بر تحقق متغیر I کمک میکند.
X : متغیر I و j هر دو به تحقق هم کمک میکنند.
O : متغیر I و j با یکدیگر ارتباط ندارند.
⭕️ گام سوم: ایجاد ماتریس دسترسی اولیه. در این مرحله، ماتریس خودتعاملی ساختاری به یک ماتریس دو دویی تبدیل میشود و ماتریس دسترسی اولیه به دست میآید. از طریق تبدیل نمادهای A و O به صفر و X و V به یک، ماتریس خودتعاملی ساختاری به ماتریس دو دویی تبدیل شده، که به اصطلاح ماتریس دسترسی اولیه خوانده می شود.
⭕️ گام چهارم: ایجاد ماتریس دسترسی نهایی. پس از آنکه ماتریس دسترسی اولیه به دست آمد، با وارد کردن انتقالپذیری در روابط متغیّرها، ماتریس دسترسی نهایی به دست میآید.
⭕️ گام پنجم: بخشبندی سطح وارفیلد، دو قاعدۀ اصلی برای سطح بندی بیان میکند.
قاعدۀ اول: مجموع فراوانی عناصر را بر اساس ستون مجموع خروجی و مجموعه مشترک معیّن کرده، به ترتیب از کوچکترین تا بزرگترین فراوانی سطحبندی کنیم.
قاعدۀ دوم: طبق این قاعده که به قاعدۀ تکرار معروف است، بر اساس اولین جدول با توجه به کوچکترین مجموع فراوانی در ستون مجموع خروجی و مجموع مشترک، عنصر یا عناصر سطحبندی میشوند. عناصر سطحبندی شده از جدول حذف و مجدداً قاعده اجرا میشود. فرایند حذف و روابط غیرمستقیم تعمیم مییابد.
⭕️ گام آخر: تجزیه و تحلیل قدرت نفوذ و میزان وابستگی (نمودار MICMAC).
📌 بر اساس قدرت وابستگی و نفوذ متغیّرها میتوان یک دستگاه مختصات تعریف و آن را به چهار قسمت تقسیم کرد. گروه اول، متغیّرهای خودمختار (ناحیه 1) که قدرت نفوذ و وابستگی ضعیفی دارند. گروه دوم، متغیّرهای وابسته (ناحیه دوم) را شامل میشود که از قدرت نفوذ ضعیف، اما وابستگی بالایی برخوردارند. گروه سوم، متغیّرهای پیوندی (ناحیه سوم) هستند. این متغیّرها قدرت نفوذ و وابستگی بالایی دارند. گروه چهارم، متغیّرهای مستقل (ناحیه 4) میباشند. این متغیّرها از قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی برخوردارند. از طریق جمعکردن ورودیهای یک در هر سطر و ستون، قدرت نفوذ و وابستگی متغیّرها به دست میآید.
📌 منبع: پارسمدیر + بلوچی و رستگار (1394).
📌 راهنمای عملی در