در متن یا در حاشیه آموزش؟!
🍀 تجربه خودم از آموزش دانشگاهی 🍀
برای اینکه مطلبی را یاد بگیرم چند راه دارم. از استادانم سؤال می کنم، در کتب و مقالات می گردم، در اینترنت جستجو می کنم. ...
ولی چند وقت یکبار اتفاق افتاده است که برای جلسه ای همراه با استادان در یک خودرو به جلسه رفته ایم. در مسیر حرکت حرف های زیادی می زنیم. این موضوع ممکن است برای شما هم اتفاق افتاده باشد.
و یا اینکه در اتاق استادان، با آنها به بحث می نشینیم! یا اینکه در زمان های به اصطلاح پرت، فضا را برای شنیدن و یادگیری هموار می کنیم.
تا حالا فکر کردید که این نوع تعامل علمی چقدر تأثیرگذار است؟
به نظرم این فضاهای تعاملی علمی خارج از کلاس، خارج از کتاب و خارج از جستجوی علمی است.
به خاطر همین من آن را حاشیه آموزش می نامم.
نمی توانم ادعا کنم که آموزش هایی که در حاشیه دیده ام برتر از متن است ولی می توانم ادعا کنم که آموزش هایی که در حاشیه دیده ام ماندگارتر، جالب تر و کاربردی تر بوده است.
وقتی ماشین پشت چراغ قرمز ایستاد، کودکی شیشه را پاک کرد، کودکی گل فروخت ... و استاد بود که مسائل اجتماعی را با نگاه علمی مطرح کرد و من همچنان که تصویر کودک در ذهنم بود به حرف های او گوش می دادم...
در همایشی وقتی سخنران درباره موضوعی صحبت می کرد، استاد هم نکات جالب خود را آرام میگفت!!!
قبل از دیدن مدیر سازمانی در راه با استاد همکلام شدیم برای ترتیب صحبت ها و مفاهیم لازم و نیازهای سازمان...
آموزش در حاشیه ما را وادار می کند که:
اولاً حاشیه های بیشتری برای خود بسازیم
و در ثانی خود را از چارچوب کتاب و متن خارج کنیم.
و ثالثاً علم را در جامعه بیاموزیم.
بازدیدهای علمی، همراهی کردن استادان، تقویت روابط غیررسمی با استادان ما را هرچه بیشتر و بیشتر در علوم انسانی و پژوهش های مبتنی بر جامعه باسوادتر می کند.
برایم سؤال پیش آمد که نقش استاد در این آموزش حاشیه ای چیست؟ در گروه های مختلف رویکردهای آموزش حاشیه ای چگونه است؟
از صمیم قلب برای استادانی که در کنار متن آموزشی به حاشیه ها نیز توجه می کنند، آرزوی موفقیت می کنم!
و نمونه هایی از این آموزش ها را بعدها برای شما می گویم...
🌹 مهارت پژوهشگری
@isociology