یه خاطری جالب از دوران آموزشی سربازیم!
۱۳۹۲/۰۴/۱۷، 7:37
تو پادگان وقتی برای آموزش میرفتیم همزمان با کوبیدن پا این شعر رو میخوندیم(البته سروان رضاپور این شعر رو به ما یاد دادُ خیلی پسر گلی بود خدا حفظش کنه!):
یک شب نیمه شب *** از خواب پریدم *** از c130بیرون پریدم
چترم وا نشد *** کمکی کشیدم *** به زمین رسیدم
دشمن رو دیدم *** گفتم دشمن *** گفتم ترسو
گفتم بزدل *** اینجا ایرانه *** مرز شیرانه
برای تکاور *** گوشت آهو *** اح اح اح اح
برای تکاور *** گوشت خرچنگ *** به به به به
صل علی محمد *** ۷۱۲ آمد...
یادش بخیر عجب دورانه ... بود!!!
حمید مسعودی