عکس سلفی نمایش متظاهرانهی فردگرایی در حادثه پلاسکو
چند وقتی است که حادثه پلاسکو، نماد قدرت اقتصاد سیاسی در صدر اخبار و حوادث ایران قرار گرفته است. عکسهای سلفی این حادثه دلخراش امّا نمک بر زخم خانوادههایی است که عزیزان و یا اموال و داراییهایی را از دست دادهاند. واژه سلفی که آن را خودعکس یا خویشانداز ترجمه کردهاند ترجمه بدون تغییر مشتقات Self است. سلفی را میتوان عکسهایی دانست که خود فرد از خود میگیرد. حتی به نظر بنده اینها را باید عکس دانست تا تصویر، چرا که حاوی آثار هنری و فنون هنری نیست و در هر شرایطی ممکن است گرفته شود. کاربر در این عکسها تلاش میکند از نمایش چهره خود فراتر رود و با خاصگرایی پسزمینه آن خود و شرایط خاص خود و توانمندی خود در خلق این عکس را بیشتر نمایش دهد. سلفی با فضاهای طبیعی، بازیگران، فوتبالیستها، شخصیتهای سیاسی و از این قسم نه برای نمایش این مناظر و افراد خاص بلکه برای نمایش خاصبودگی فرد سلفیگیر است.
بر اساس مطالعات انجام شده توسط سالتز (2014)، کیو و همکاران (2015)، سوروکفسکی (2015) و فراش (2015) کاربران به دلایل مختلفی اقدام به ثبت عکسهای سلفی میکنند. اولین سلفی به تاریخ 1523 بازمیگردد که پارمیجانو در یک آینه محدب خود را کشید. عکسهای سلفی در راستای ایجاد نمایشی تعاملات اجتماعی و یا ارتباطات اجتماعی غیرواقعی (لایک)، نمایشیکردن خودشیفتگی (نارسیسیم) هستند. با سلفیها همه هنرمند نیستند بلکه همه هنر را برای رسیدن به اهداف فردگرایانه خود به نمایش میگذارند.
خاصبودگی پس زمینه و یا ظاهر فرد در این عکسها معضل مهم آن به شمار میرود. این خاصبودگی عمومیت ندارد و هرچه آنی، جالب و غیرقابل دسترس باشد ارزش عکس سلفی را در نگاه سلفیگیر بالا میبرد. و اینچنین است که مخاطب و بییننده (نه نگاهکننده) آن هم آن را بیشتر دنبال میکند. خاصبودگی در مناظر عمومی همچون پارکها، رستورانها، کلاسها کمتر خود را نشان میدهد. این خاصبودگی اگر در طبیعتهای خاص، افراد خاص(سیاستمداران، ورزشکاران و بازیگران)، حوادث خاص (سیل، آتشسوزی، تصادف) و یا مراسم خاص (مرگ، تولد، عروسی شخصیتهای خاص) رخ دهد، سلفیبگیر بیشازبیش به هدف خود میرسد. برای سلفیبگیر مهم این است که ثابت کند من توانستم، فقط من توانستم که خود را در این صحنه حاضر و نمایش دهم و برای وی کیفیت مثبت یا منفی آن اهمیتی ندارد.
هرچه جامعه این وضعیت را بیشتر دنبال کند (لایک کند) بیش از بیش فرهنگ سلفیگیری رواج مییابد. به معنای دیگر همه ما حسرت میخوریم که چرا در آن سانحه نبودیم، چرا با فلانی نبودیم که عکس گرفتیم، همهی مایی که عکسهای سلفی این افراد را دنبال میکنیم. عکس سلفی دیگر به معنای توانمندی در گرفتن عکس از خود نیست، بلکه به معنای نمایشی جلوهدادن خودشیفتگی من است. عکس سلفی بیش از اندازه من را نمایش میدهد. من را کاریکاتوری میکند. من باید دیده شوم، من باید تأیید شوم. این است که بر اساس این پژوهشها اغلب افرادی که عکس سلفی میگیرند از حمایت اجتماعی پایینی در شبکه اجتماعی خویشاوندی، دوستانه و خانوادگی برخوردارند. آنها تلاش میکنند با صرف هزینههای پایین خود را نمایش داده و حمایت اجتماعی برای خود جلب کنند.
عکس سلفی نقطه افراطی فردگرایی و لذا نابودی انسجام اجتماعی و همبستگی اجتماعی است. به بیان ساده سلفیبگیر تمام تلاش خود را میکند تا از خود و صحنه تصادف عکس بگیرد ولی بر اساس معیارهای نوعدوستی و همبستگی اجتماعی برای کمک به همنوع خود تلاش نمیکند. در صحنههای آتشسوزی و ریزش پلاسکو حاضر میشود، نه برای کمک به همنوع و تسهیل امدادرسانی بلکه برای نمایش خاصبودگی خود و خودشیفتگی بیش از حد خود. و چقدر این پدیده بیش از اندازه جامعه را نابود میکند زمانی که با درد دیگران سلفی میگیریم.
عکس سلفی تلاش کاربران برای سرپوشی بر ضعفهای آنها در دنیای واقع است. آنها به بیان گافمن سعی میکنند داغ ننگ خود را پنهان کرده و به بیان بوردیو منش خاصی را به نمایش بگذارند. بین عکس سلفی و رفتار واقعی آنها تفاوت وجود دارد. اگرچه وقتی این پدیده همهگیر شد، هنجار سلفیگیری را رواج داده و پدیدههای نوینی را به نمایش میگذارد. عکس سلفی در حادثه پلاسکو و سایر صحنهها ادامه خواهد داشت چرا که ما این عکسها را دنبال میکنیم.
🙏 بیایید دنبال نکنیم. حمایت نکنیم. خودشیفته نسازیم... 🙏
📌 حمید مسعودی - دانشجوی دکتری جامعهشناسی